فضائل حضرت معصومه(س)/1
خدا جلال و جبروت فاطمه زهرا(س) را به حضرت معصومه(س) عنایت فرموده
آقاى شيخ عبدالله موسيانى نقل فرمودند كه حضرت آية الله مرعشى نجفى به طلاّب مىفرمود: علّت آمدن من به قم اين بود كه پدر آسيد محمود مرعشى نجفى (كه از زهّاد و عبّاد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امير(عليهالسلام) بيتوته نمود كه آن حضرت را ببيند، شبى در (حال مكاشفه) حضرت را ديده بود كه به ايشان مىفرمايد: «سيد محمود چه مىخواهى؟»
عرض مىكند: مىخواهم بدانم قبر فاطمه زهراء(عليهاالسلام) كجاست؟ تا آن را زيارت كنم.
حضرت فرموده بود: «من كه نمىتوانم بر خلاف وصيت آن حضرت، قبر او را معلوم كنم.»
عرض كرد: پس من هنگام زيارت چه كنم؟ حضرت فرمود: «خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه(عليهاالسلام) را به فاطمه معصومه(عليهاالسلام) عنايت فرموده است، هر كس بخواهد ثواب زيارت حضرت زهرا(عليهاالسلام) را درك كند به زيارت فاطمه معصومه(عليهاالسلام) برود.»
آية الله مرعشى مىفرمودند: پدرم مرا سفارش مىكرد كه من قادر به زيارت ايشان نيستم امّا تو به زيارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همين سفارش، براى زيارت فاطمه معصومه(عليهاالسلام) و ثامن الأئمّه(عليهمالسلام) آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علميه قم، حضرت آية الله حائرى در قم ماندگار شدم.
آية الله مرعشى در آن زمان مىفرمودند: شصت سال است كه هر روز من اوّل زائر حضرتم.
📚منبع
فروغی از کوثر، الیاس محمدبیگی، ص۴۵
اطلاق نام «معصومه» بر حضرت معصومه(ع)
نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتابهای روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر(ع) یاد شده است.(۱) امّا صدها سال است که آن حضرت با این لقب مشهور هستند.(۲) و این لقب نزد ایرانیان تبدیل به اسم برای ایشان شده است.
حضرت معصومه(س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار میرود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونهای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است.(۳)
با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است.(۴) میتوان مرتبه ای از عصمت- نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد.
این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمیرسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود.
📚منبع
(۱) عیون أخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۶۷
(۲) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۱۰۶، ص ۱۶۸
(۳) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۴، ص ۵۷۶
(۴) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۴، ص ۵۷۶
حرم حضرت معصومه(س) منبع فیض الهی
مرحوم محدث قمی میفرماید: از اساتید خود شنیدم که مرحوم ملاصدرای شیرازی از شیراز به قم مهاجرت فرمود و در قریه کهک اقامت نمود. آن کلیم فرزانه هرگاه مطلب علمی بر او مشکل می شد به زیارت حضرت معصومه(س) میرفت و با توسل به آن حضرت، مشکلات علمیاش حل میشد.
📚منبع
فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۳۷۹
كراماتى از حضرت معصومه(س) به نقل از آية الله العظمى اراكى(رحمه الله)
ايشان درباره خودشان فرمودند: دستم ورم مىكرد و پوست آن ترك برمىداشت به طورى كه نمىتوانستم وضو بگيرم و ناچار بودم براى نماز تيمم كنم و معالجات هم بى اثر بود تا اينكه به حضرت معصومه(عليهاالسلام) متوسل شدم و به من الهام شد كه دستكش بدست كنم، همين كار را كردم، دستم خوب شد.
ايشان فرمودند: آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سيد جعفر احتشام كه هر دو از منبرىهاى قم بودند) نقل مىكرد از آشيخ ابراهيم صاحب الزمانى تبريزى (كه مرد با اخلاصى بود) كه من شبى در خواب ديدم به حرم مشرف شدم، خواستم وارد شوم گفتند حرم قرق
است براى اينكه فاطمه زهرا(عليهاالسلام) و حضرت معصومه(عليهاالسلام) در سر ضريح خلوت كردهاند و كسى را راه نمىدهند.
من گفتم: مادرم سيّده است و من محرم هستم، به من اجازه دادند، رفتم ديدم كه بله اين دو نشستهاند و در بالاى ضريح با هم صحبت مىكنند از جمله صحبتها اين بود كه حضرت معصومه(عليهاالسلام) به حضرت زهرا(عليهاالسلام) عرض كرد: حاج سيد جعفر احتشام براى من مدحى گفته است و ظاهراً آن مدح را براى حضرت مىخواند.
آشيخ ابراهيم اين خواب را در جلسه دورهاى اهل منبر كه حاج سيد جعفر احتشام هم در آن حضور داشت نقل مىكند. حاج احتشام مىگويد: از آن شعرها چيزى يادت هست؟ گفت: بله در آخر آن شعر داشت (دخت موسى بن جعفر) تا اين را گفت، حاج احتشام شروع كرد به گريه كردن و گفت: بله توى اشعار من اين كلمه است.
حاج سيد جعفر احتشام منبرى با حالى بود و موقع روضه خواندن خودش هم گريه مىكرد و اهل بكّاء بود و بسيار گريه مىكرد.
آقا حسن احتشام فرزند ايشان مىگويد: به ايشان گفتيم شما در آخر شعرتان يك تخلّصى داشته باشيد مانند ساير شعرا، قبول نكرد تا با اصرار اين شعر را گفت:
اى فاطمه بجان عزيز برادرت
بر احتشام لطف نما قصر اخضرى
ايشان گفت: قصر اخضر را لطف كردند.
گفتم: چطور؟ گفت: همانجا كه آقاى مرعشى(رحمه الله) سجاده مىانداختند، آنجا را گچ كارى كردند و سنگ مرمر سبز رنگ قراردادند، و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالاسر است اين بود قصر اخضرى كه به ايشان عطا شد.
📚منبع
فروغی از کوثر، الیاس محمدبیگی، ص۴
نجات گروه سرگردان با راهنمایی حضرت معصومه(س)
سالها قبل از انقلاب، گروهی از مردم یکی از شهرهای دور، در فصل زمستان برای زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام عازم شده بودند. شب فرار رسید، برف سنگینی در زمین نشسته بود، این گروه در چند فرسخی قم راه را گم کردند و در بیابان بدون وسیله سرگردان شده و در مخاطره شدید قرار گرفتند همانجا دست توسل به دامن حضرت معصومه علیهاالسلام زدند تا با نشان دادن راه، آنها را از خطر برهاند.
طبق سند موثق، یکی از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه علیهاالسلام مرحوم سیّد محمّد رضوی میگوید: در آن شب (بدون اطلاع از زائران در به در و سرگردان) در حرم بودم، اندکی خوابیدم، در عالم خواب دیدم حضرت معصومه علیهاالسلام نزد من آمد و فرمود:
«برخیز چراغ گلدستهها را روشن کن.»
به ساعت نگاه کردم دیدم اندکی از نیمه شب گذشته و هنوز چهار ساعت به اذان صبح باقی است و ما طبق معمول اندکی قبل از اذان، چراغهای گلدستههای را روشن میکردیم.(۱)
خوابیدم، دوباره حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دیدم، این بار با تندی به من فرمود: «برخیز مگر نگفتم چراغهای گلدستهها را روشن کن.»
برخاستم و چراغ گلدستهها را روشن کردم، دیدم برف سنگینی آمده و همه جا را سفید پوش نموده است ولی شگفت زده شده بودم که چرا امشب به دستور حضرت معصومه علیهاالسلام چراغها را زودتر روشن نمودهام؟
آن شب به سر آمد، صبح روز بعد که هوا آفتابی بود، از حرم عبور میکردم، شنیدم چند نفر از زائران به همدیگر میگویند: حضرت معصومه علیهاالسلام به داد ما رسید، چقدر باید از محضر مقدسش تشکر و سپاس گزاری نماییم! اگر چراغهای گلدستهها روشن نمیشد، ما در دل شب و آن تاریکی ظلمانی راه را هرگز پیدا نمیکردیم. راز خواب را دریافتم که چرا حضرت معصومه علیهاالسلام به من میفرمود: «برخیز و چراغ گلدستهها را روشن کن.» (۲)
———-
(۱) با توجّه به این که در آن عصر برق شهر قم کم بود، و تنها برقی که موتور مستقل داشت و نور آن از دور پیدا بود، برق آستانه مقدسه بود.
(۲) حضرت معصومه فاطمه دوم، ص ۱۹۰ به نقل از ماهنامه کوثر، نشریه آستانه مقدسه قم.
📚منبع
عمه سادات، ابوالقاسم حمیدی، ص۷۴
راز ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم
در تاریخ آمده است که مأمون عباسی در سال دویست هجری قمری حضرت امام رضا علیهالسلام را از مدینه به مرو طلبید و آن حضرت به دنبال این جریان از مدینه به سوی مرو آمدند. خواهر آن حضرت، فاطمه معصومه(س) در سال دویست و یک به خاطر اشتیاق ملاقات برادرش از مدینه به جانب مرو حرکت کرد و چون به ساوه رسید بیمار شد.
در این هنگام پرسش کرد که از اینجا تا قم چه مقدار مسافت است؟ ده فرسخ. حضرت خادم خود را فرمود: «مرا به جانب قم ببر.» و بدین ترتیب خادم، حضرت معصومه را به قم آورده و در منزل موسی بن خزرج فرود آورد.(۱)
چرا حضرت درخواست کردند تا ایشان را با وجود کسالت شدید به قم ببرند؟
چه رازی در این مطلب نهفته است؟
مگر قم چه ویژگیهایی داشت؟ ایشان از اباء و اجدادشان در فضیلت قم چه شنیده بودند؟
میتوان چند علت را برشمرد که ایشان را بطرف شهر قم کشاند: برخی از این علل مربوط به خود قم و خصوصیات خاص این خاک است و یک علت هم مربوط به شخصیت بی نظیر دخت موسی بن جعفر(ع) است.
🔸اهل قم
اهل قم از زبان معصومین مدح و تعریف بسیار شده بودند. کشی رجالی بزرگ نقل کرده که حماد ناب گفته است: ما با گروهی در خدمت حضرت صادق علیهالسلام بودیم که ناگهان عمران بن عبدالله قمی وارد شد. حضرت از او احوالپرسی کرده و به او محبت نمودند و اظهار سرور و شادمانی فرمودند.
وقتی که برخاست، به حضرت صادق علیهالسلام عرض کردم: این که بود که اینگونه به او محبت فرمودید؟ امام در پاسخ گفتند: «من اهل البیت النجباء- یعنی اهل قم- ما ارادهم جبار من الجباره الّا قصمه الله.»(۲)«او از اهل بیت و خاندان نجباء میباشد، یعنی اهل قم، که هیچ ستمگری آهنگ هلاک آنان نکرد مگر اینکه خداوند او را در هم شکست و خرد گردانید.»(۳)
علی بن میمون الصایغ نقل میکند که امام صادق علیه السلام فرمود: «إنّ الله احتج ببلدة قم علی سائر البلاد و بآهلها علی جمیع اهل المشرق و المغرب من الجن و الانس.» (۴)
«راستی خداوند به شهر قم بر سایر بلاد و به اهل قم بر تمام مردم مشرق و مغرب از جن و انس احتجاج خواهد فرمود و قم و اهل آن را بیبهره از معرف رها نکرده بلکه آن را موفق داشته و تأیید فرموده است و به راستی که بلا از قم و اهل آن دفع میگردد و به زودی زمانی فرا میرسد که قم و اهل آن حجت بر سایر خلایق باشند و این در زمان غیبت قائم تا هنگام ظهور اوست.
خداوند یاد قم را از خاطر جباران و در دولت آنان خواهد برد چنانچه آنان یاد خدا را فراموش کردند.» (۵)
یونس بن یعقوب گوید: من در مدینه بودم در یکی از کوچههای آن امام صادق علیهالسلام با من برخورد کرد و فرمود: «یونس زود برو که مردی از خاندان ما در خانه منتظر است.» من در خانه رسیده، دیدم عیسی بن عبدالله نشسته است به او گفتم: شما که هستی؟ گفت: مردی از اهل قم هستم.
چیزی نگذشت که امام صادق(ع) سوار بر چهار پایی آمد و همانطور سواره داخل منزل شد و به ما رو کرد و فرمود: «داخل شوید!» سپس فرمود: «یونس گمان میکنم که تو این گفته من را که عیسی بن عبدالله از ما خاندان است انکار کردی.» عرض کردم: به خدا سوگند آری! فدایت شوم؛ زیرا عیسی مردی از اهل قم است؛ چگونه از شما خاندان میباشد؟ فرمود: «ای یونس عیسی مردی از ماست چه زنده چه مرده.»(۶)
وجود مبارک حضرت معصومه(س) به قم بر ارزش آن افزوده است به گونهای که علمای بزرگ دین به عشق این حرم مقدس در قم اقامت کردهاند.
🔸زمین قم
ابو مقاتل دیلمی میگوید: از حضرت علی بن محمد امام هادی علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «إنما سمی قم به لأنه لمّا وصلت السفینة الیه فی طوفان نوح قامت و هو قطعة من بیت المقدس.»(۷)
«همانا قم به این اسم نامیده شد زیرا چون کشتی نوح علیهالسلام در جریان طوفان به آنجا رسید، ایستاد و حرکت نکرد و آن قطعهای از بیت المقدس است.»
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: «إذا عمّت البلدان الفتن فعلیکم بقم و حوالیها فإنّ البلاء مدفوع عنها.»
«هنگامی که فتنه ها و آشوبها شهرها را فرا گرفت بر شما باد که به قم و حوالی و نواحی آن رو بیاورید زیرا که بلا از قم و اطراف و جوانب آن دفع شده است.»(۸)
قطعا این روایت که از جد حضرت معصومه وارد شده، به گوش ایشان رسیده بوده است و لذا بعد از گرفتار شدن در آشوب حاکمان ظالم و احساس کسالت، قم را به عنوان امنترین مکان انتخاب کردند. همچنین از پدر بزرگوار فاطمه معصومه حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام روایت شده که فرمودند: «قم عشّ آل محمّد و مأوای شیعتهم.» (۹)
«قم آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان آنهاست و لکن به زودی جماعتی از جوانانشان بر اثر نافرمانی پدران و استهزاء به بزرگان و پیشکسوتان هلاک خواهند شد و در عین حال خداوند شر دشمنان و هر بدی را از آنان دفع خواهد فرمود.»
و از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که فرمودند: «إذا أصابتکم بلیة و عناء فعلیکم بقم فإنه مأوی الفاطمیین.»
«هنگامی که مصیبت و رنجی به شما رسید بر شما باد به قم زیرا آنجا مأوای فاطمیین و استراحت گاه مومنین است و هیچکس تصمیم سوئی درباره قم و اهل آن نگرفت مگر اینکه خداوند او را خوار کرده از رحمت خود دور ساخت.»(۱۰)
روایت کردهاند که حضرت صادق علیهالسلام فرمودند: «تربة قم مقدسة و اهلها منّا و نحن منه؛ تربت قم مقدس است و اهل قم از مایند و ما از آنانیم.»(۱۱)
📚منبع
(۱) بانوی ملکوت، آیت اله کریمی جهرمی، ص ۶۹
(۲) رجال، کشی، جز اول، ص ۳۳۳
(۳) بانوی ملکوت، آیت اله کریمی جهرمی، ص ۱۷
(۴) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۶، ص ۲۱۲
(۵) بانوی ملکوت، آیت اله کریمی جهرمی، ص ۱۸
(۶) امالی، شیخ مفید ترجمه استاد ولی، ص ۱۵۴
(۷) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۷، ص ۲۱۳
(۸) بانوی ملکوت، آیت اله کریمی جهرمی، ص ۲۱
(۹) بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۷، ص ۲۱۴
(۱۰)بانوی ملکوت، آیت اله کریمی جهرمی، ص ۲۲
(۱۱)همان، ص ۲۷
مقام شفاعت حضرت معصومه(س)
امام صادق(ع) میفرمایند:
«قم کوفه کوچک ماست. برای بهشت هشت در است که سه در آن به سوی قم است.
زنی در قم وفات میکند که از اولاد من و نامش فاطمه است.
روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت میشوند.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۷، ص ۲۲۸
شفاعت حضرت معصومه(س)
بعد از صدیقه طاهره، از جهت گستردگی شفاعت هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه(س) دخت موسی بن جعفر(ع) نمیرسد.
امام صادق(ع) در این رابطه میفرماید:
«بانویی از فرزندان من به نام دختر موسی(ع)، در آنجا (قم) رحلت میکند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند.»(۱)
👈 همچنین در فرازی از زیارتنامه ایشان میخوانیم:
یا فاطمهُ اِشْفعی لی فی الْجَنَّه
📚 منبع
(۱) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۶۰، ص ۲۱۶
حرم اهل بیت علیهمالسلام
قَالَ الصَّادِقُ(ع): «إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هوَ الْمدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ منْ وُلْدِی تسَمَّی فاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قَالَ الرَّاوِی وَ کانَ هَذَا الْکلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْکاظِمُ(ع).»
حضرت صادق(ع) فرمود: «برای خداوند حرمی است که مکه باشد و برای رسول خدا(ص) حرمی است که آن مدینه باشد و برای امیرمؤمنان(ع) حرمی است که آن کوفه باشد و برای ما اهل بیت حرمی است که قم باشد. به زودی فرزندم به نام فاطمه در آن دفن می شود. کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود.»
📚منبع
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۳۱۷