تلاش فاطمه(س)
سختی کشیدن حضرت زهرا (س) در کارِ خانه
در كتاب تفسير ثعلبی از امام باقر (ع) و همچنين در تفسير قُشيری از جابر بن عبداللَّه انصاری نقل شده: پيامبر (ص) فاطمه (س) را ديد كه لباسی از پشم پوشيده بود و با دستهای خود آسياب میكرد و فرزندش را شير میداد. قطرات اشک از چشمان پيامبر (ص) سرازير شد و فرمود:
«يا بِنْتاهُ تَعَجَّلِي مَرارَةَ الدُّنْيا بِحَلاوَةِ الْآخِرَةِ.»
«ای دخترم به سختی دنيا بخاطر شيرينی آخرت، شتاب كن.»
فاطمه عرض كرد:
«يا رَسُولَ اللَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلي نَعْمائِهِ وَ الشُّكْرُ لِلَّهِ عَلي آلائهِ.»
«ای رسول خدا! حمد و سپاس خداوند را در برابر نعمتهايش و شكر خدای را در برابر عطايا و مواهبش.»
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۴۴
انجام کارهای سخت خانه
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام میفرمایند:
«انها استقت بالقربة حتی اثرفی صدرها وطحنت بالرحی حتی مجلت یدها وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها واوقدت النار تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضرر شدید.»
«حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام آن قدر با مشک، آب کشید که اثر آن در سینهاش آشکار شد و چندان با دست خود آسیاب کرد که دستهایش پینه زد و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش خاک آلود گردید. و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسهایش سیاه و دود آلود شد و از این کارها رنج و سختی زیادی به او رسید.»
📚منبع
علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 2، ص 366
چرخیدن آسیاب برای حضرت زهرا علیهاالسلام
ابن حجر عسقلانی چنین نقل میکند:
میمونه همسر پیامبر اكرم صلّى الله علیه و آله و سلم میگوید: رسول خدا مقدارى گندم به من داد و مرا نزد حضرت فاطمه علیهاالسّلام فرستاد تا آن را آرد كند و بعد (براى گرفتن آرد) مرا سوى حضرتش فرستاد. دیدم حضرت ایستاده و آسیاب به خودى خود مىچرخد، قضیه را به پیامبر اكرم گفتم، فرمود: «چون خداوند ضعف کنیزش (فاطمه) را مىدانست به آسیاب دستور داد كه بچرخد و او به دستور خداوند مىچرخید.«(۱)
این روایت در منابع شیعه با معارف بسیار بالا با چند طریق نقل شده است.
امام باقر علیه السلام فرمودند: «رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سلمان را (كه خداوند از او راضی باشد) برای حاجتی به منزل فاطمة (سلام الله علیها) فرستاد. سلمان میگوید جلوی درب مقداری ایستادم تا اینكه سلام كردم، در این هنگام شنیدیم كه فاطمة (سلام الله علیها) در میان خانه قرآن میخواند و سنگ آسیاب بیرون از خانه خودش میچرخد، هیچ انیس و همراهی هم نزد حضرت زهرا سلام الله علیها نبود (كه سنگ آسیاب را بچرخاند).»
سلمان میگوید: به محضر رسول الله (صلى الله علیه وآله) بازگشتم و عرضه داشتم : ای پیامبر خدا واقعه بزرگی را دیدم!
حضرت فرمودند: «منتظرم بگو آنچه را دیدی و شنیدی.»
سلمان گفت: جلوی درب خانه دختر شما ایستادم و سلام كردم، در این هنگام شنیدیم كه فاطمة (سلام الله علیها) در میان خانه قرآن میخواند و سنگ آسیاب بیرون از خانه خودش میچرخد ، هیچ انیس و همراهی هم نزد حضرت زهرا سلام الله علیها نبود.
سلمان میگوید : در این هنگان رسول خدا صلی الله علیه و آله لبخند زدند و فرمودند:
«ای سلمان، خداوند قلب و جوارح و تمام وجود دخترم فاطمه را مملو از ایمان نموده، دخترم خواست خلوت كند تا به اطاعت خداوند بپردازد، خداوند ملكی را به نام روفائیل (و در روایت دیگری ملكی به نام رحمت) را مأمور نمود كه برای دخترم سنگ آسیاب بچرخاند. بنابراین خداوند مؤونه دنیا و آخرت فاطمه را كفایت نمود.»(۲)
📚منبع
(۱) لسان المیزان، احمد بن علی بن حجر أبوالفضل العسقلانی الشافعی، ج ۵، ص ۶۴
(۲) مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۱۷
آنقدر عبادت کرد که پاهای مبارکش ورم کرد
امام صادق(ع) فرمودند:«کانت اذا قامت فی محرابها زهر نورها لاهل السماء کما یزهر الکواکب لاهل الارض.»(۱)
«هرگاه فاطمه(س) در محراب عبادتش میایستاد، نور او برای اهل آسمان میدرخشید؛ آنگونه که ستارگان برای اهل زمین میدرخشند.»
امام حسن(ع) فرمودند:«ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمه(س) حتی تورم قدماها.»(۲)
«عابدتر از فاطمه در دنیا نبود(آنقدر عبادت کرد) که پاهای(مبارکش) ورم کرد.»
📚منبع
(۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۲
(۲) همان، ص ۴۹
آنقدر به تو خواهیم بخشید تا راضی شوی
روزی پیامبر(ص) به دیدن فاطمه (س) رفت. او در حالی که بالاپوشی از پشم شتر بر پشت خود انداخته بود هم مشغول کار کردن با آسیاب دستی بود و هم بچه اش را شیر میداد. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه گریه کرد. فرمود: «دخترم! به خاطر حلاوت آخرت، سختیهای دنیا را به جان میخری.»
عرض کرد:«ای پیامبر! فقط خداوند است که به خاطر نعماتش و بخشیدههایش قابل ستایش است.»
در این حال این آیه نازل شد:
«و لسوف یعطیک ربک فترضی.»(۱)
«آنقدر به تو خواهیم بخشید تا راضی شوی.»(۲)
📚منبع
(۱) سوره مبارکه ضحی، آیه ۵
(۲) الدمعة الساكبة، بهبهانی، ص ۹۰
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۸۵