سلوک حسینی 4
اعتماد و اعتقاد به خدا
یک درس خیلی مهم توحیدی این است که امام در کربلا بالاترین مصیبت را هم دید اما چون در مسیر خداست برای او آسان است. اصلا مومن وقتی خدا دارد هر چیز دیگری نداشته باشد برایش سخت نیست. عزیزترینش را در بغلش تیر بزنند باز به هم نمیریزد؛ چون طرف حسابش خداست، برای خدا رفته و این را درک میکند که من خدا دارم.
نوشتهاند بار دوم که با اهل بیت خود وداع کرد، به آنها فرمود: «استعدوا للبلاء» آماده بلا باشید. یعنی امام حسین (ع) میداند این ها مسیری که در پیش دارند مسیر سختی است. اما «و اعلَموا اَن اللهَ حافظُکم و حامیکم» بدانید خدا حافظ شماست و از شما حمایت میکند.
این توحید کربلاست. یعنی زن و بچه را با یک مشت حرامی در بیابان رها بکنی اما باز غصه نداری میگویی خدا هست. من غیرتم به حضرت زینب (س) بیشتر است یا خدای زینب (س)؟ دخترم بابایش را از دست داد ولی خدا دارد.
توحید یعنی به قول امروزی ها خدا را بیاوری سر سفرهات.
توحید یعنی من باید در اجرا توکل کنم بر خدا، بسپارم به خدا. قبلاً در مبحث عقاید گفتیم توکل یعنی شما وظیفهات را انجام بدهی و نتیجه را به خدا بسپاری. امام حسین (ع) روز عاشورا وظیفه شرعیاش را انجام داد.
سپس فرمود: «و سینجیکم من شر الاعداء» این خدا شما را از شر اعدا نجات میدهد. «و یجعل عاقبة امرکم الی خیر» و مهم این است که عاقبت بخیر میشوید، «و يعذب اعاديكم بانواع البلاء» و دشمن شما را به انواع بلا گرفتار میکند، «و یعوضکم الله عن هذه البلیه» از این بلاهایی که دارد بر سر شما میآید و قرار است بر سر شما بیاید خدا به شما عوض میدهد؛ «بانواع النعم و الكرامه» انواع نعمتها و انواع کرامتها را به شما میدهد.
که الان میبینیم بعد از سالها و قرنها که گذشته پرچم کربلا بالاست.
پس یکی از درسهای مهم کربلا درس توکل است. باید بسپاریم به خدا. ما هیچ چیز به خدا نمیسپاریم. دین میگوید شما وظیفت را انجام بده، بقیهاش را بسپار به خدا. مثلا: وظیفهام است که به فقرا پول بدهم، اینکه از جیبم کم میشود را باید سپرد به خدا، خداوند رازق است و در قرآن چند بار گفته من چند برابر به تو میدهم.
پس ما وظیفهمان را انجام میدهیم و بقیه را به خدا میسپاریم.
کاری که امام حسین (ع) در عاشورا به ما یاد داد درس توکل، درس اعتماد به خدا. این میشود سلوک حسینی