شهادت امام جواد(ع)
چگونگی شهادت امام جواد(ع) در بیان استاد شهید مرتضی مطهری
ایشان درباره امام جواد(ع) مباحثی را مطرح کردهاند از جمله اینکه:
سیاست خلفای عباسی با سیاست امویها فرق داشت، امویها خشنتر بودند ولی اینها موذیتر بودند، یعنی سیاستمدارانهتر عمل میکردند که فقط عده قلیلی میتوانستند دست سیاست اینها را بخوانند.
یکی از کارهایی که اینها میکردند این بود که چون میخواستند ائمه را تحت نظر داشته باشند، به زور و اجبار، یکی از دخترهایشان را به آنها میچسباندند که باید با این دختر ازدواج کنی!
بعد که ازدواج میکردند میگفتند: دختر ما و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند! برای اینکه به یک شکلی که مردم نفهمند اینها را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند.
معتصم بالاخره سبب شد که همسر امام، یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحتکنندهای.
چون برای همه مسمومکنندهها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده جرأت این که بدن امام را دفن کنند نداشتند.
معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارقالعادهای پیش آمده.
هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا میکند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده میشود و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد میشود.
این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در همین محل معروف یعنی کاظمین دفن کردند و حالت ایشان از این جهت تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان حسین بن علی(ع) که فرمود: «مُلْقاً ثَلاثا بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ.☆ و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم.» (۱)
☆ از اوصافی است که در مراثی، برای سیدالشهدا(ع) به کار میبرند ( مُلْقی ثَلاثا بِلا غُسلٍ وَلا کفَنٍ) و در روایت است که پیکر بیسر آن حضرت، بی غسل و کفن بر زمین افتاده بود.
📚منبع
فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص ۸۴
بحار الا نوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۹۱
(۱) آشنایی با قرآن، شهید مطهری، ج ۱۲، ص ۲۹
چگونگی شهادت امام جواد(ع)
مأمون در سال ۲۱۸ هجری درگذشت و پس از او برادرش معتصم جای او را گرفت. او در سال ۲۲۰ هجری امام را از مدینه به بغداد آورد تا از نزدیک مراقب او باشد و در مجلسی که برای تعیین محل قطع دست دزد تشکیل داده بود، امام را نیز شرکت داد و قاضی بغداد و دیگران شرمنده شدند و چند روز بعد از آن ابن ابی دؤاد از حسد و کینهتوزی نزد معتصم رفت و گفت:
از باب خیرخواهی به شما تذکر میدهم که جریان چند روز قبل به صلاح حکومت شما نبود زیرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالی مملکتی فتوای ابوجعفر (امام جواد) یعنی فتوای کسی را که نیمی از مسلمانان او را خلیفه و شما را غاصب حق او میدانند بر فتوای دیگران ترجیح دادی و این خبر در میان مردم منتشر و خود دلیل قاطعی بر حقانیت او نزد شیعیانش شد.
معتصم که مایع ابراز هر نوع دشمنی با امام را در نهاد خود داشت از سخنان ابن ابی دؤاد بیشتر تحریک شد و امام را در صدد قتل در آورد و سرانجام منظور پلید خود را عملی ساخت و امام را توسط منشی یکی از وزرایش یعنی همسر خودِ امام، مسموم و شهید نمود. (۱)
امام هنگام شهادت بیش از ۲۵ سال و چند ماه نداشت. (۲)
📚منبع
(۱) التفسیر، عیاشی، تصحیح و تعلیق، حاج سید هاشم رسولی محلاتی، ج۱ ،ص ۳۲۰
(۲)الارشاد، شیخ مفید، ص۳۲۶