فضائل امام باقر(ع)/3
استغفار امام باقر(ع) برای شیعیان
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْحَسَنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي وُهَيْبُ بْنُ حَفْصٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِيرٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السلام: «وَ كَانَتْ أُمِّي مِمَّنْ آمَنَتْ وَ اتَّقَتْ و أَحْسَنَتْ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.» قَالَ: «وَ قَالَتْ أُمِّي: قَالَ أَبِي: يَا أُمَّ فَرْوَةَ، إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ؛ لِأَنَّا نَحْنُ فِيمَا يَنُوبُنَا مِنَ الرَّزَايَا نَصْبِرُ عَلى مَا نَعْلَمُ مِنَ الثَّوَابِ، وَ هُمْ يَصْبِرُونَ عَلى مَا لَايَعْلَمُونَ.»(كافی. باب مولد أبی عبد الله جعفر بن محمد عليه السلام، ص528)
امام صادق(ع) فرمودند: «مادر من از كسانى بود كه ايمان داشت و با تقوى و خوشكردار و خدا خوشكرداران را دوست مىدارد.» گفت: كه پدرم فرموده:
«اى ام فروه! به راستى من هر آينه نزد خدا دعا مىكنم براى گناهكاران از شيعيان ما در هر روز و شب هزار بار، زيرا ما به مصيبتها صبر مىكنيم و مىدانيم چه ثوابى دارد و آنها ندانسته صبر مىكنند.»
📚منبع
اصول کافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۵۲۸
مواجهه امام باقر(ع) با مصائب
در برابر مصائب تسلیم بود و همواره میترسید که مبادا نعمتهای خدا را ناسپاسی کرده باشد.
زمانی یکی از افراد خانواده او بیمار شد و سپس درگذشت.
امام که از بیماری او ناراحت بود، بعد از مرگ وی هرگز اظهار جزع نکرد و فرمود:
«آنچه را دوست میداریم از خدا میخواهیم، امّا وقتی آنچه برای ما ناگوار است روی دهد، نسبت به آنچه خدا برای ما پسندیده است، مخالفت نمیکنیم.»
📚منبع
عیون الاخبار، ابن قتیبه دینوری، ج۳، ص۵۷
افتخار امام باقر(ع)به کار کشاورزی
امام جعفر صادق عليهالسلام حكايت فرموده است :
«محمّد بن منكدر* معتقد بود كه پس از امام سجّاد(ع) كسى در فضل و علم و عبادت، هم رديف آن حضرت نخواهد بود.
تا آن كه روزى از روزها، در يكى از باغستان هاى اطراف شهر مدينه، حضرت باقر العلوم(ع) را مشاهده كرد كه مشغول كارگرى و كشاورزى است.
با خود گفت: بايد او را نصيحت كنم تا خود را در اين كهولت سن و سنگينى بدن به زحمت نيندازد. پس در حالى كه امام محمّد باقر(ع) در اثر خستگى بر دو غلام خود تكيه زده بود، محمّد بن منكدر جلو آمد و چون نزديک امام(ع) رسيد، سلام كرد و حضرت با حالتى گرفته و ناراحتى، جواب سلام او را داد.
سپس محمد بن منكدر حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: يابن رسول اللّه! خداوند امور تو را اصلاح نمايد. شما در اين كهولت سن و با اين كه يكى از بزرگان قريش هستى، در اين گرماى سخت در طلب و تحصيل دنيا مىباشى؟!
اگر در چنين حالتى مرگ فرا رسد چه خواهى كرد؟
و در پيشگاه خداوند چه جوابى دارى؟»
امام باقر(ع) خود را از آن دو غلام كنار گرفت و آزاد روى پاى خود ايستاد و سپس فرمود:
«به خدا سوگند چنانچه در اين حالت، مرگ سراغ من آيد در بهترين حالتها خواهم بود، چون كه مشغول طاعت خدا هستم و مىخواهم خود را از افرادى همانند تو بىنياز گردانم و سربار جامعه نباشم؛ زيرا هر كه سربار جامعه باشد گناه و معصيت خداى تعالى را كرده است.»
امام جعفر صادق عليهالسلام افزود: «در اين هنگام محمّد بن منكدر اظهار داشت:
خداوند تو را مورد رحمت خويش قرار دهد، خواستم تو را نصيحتى نمايم وليكن تو مرا ارشاد و نصيحت نمودى.»
* محمّد بن منكدر از سران صوفيّه بود كه تنها اوقات خود را به عبادت و بطالت مىگذراند و اهل كار و تلاش نبود و خود را نيازمند ديگران و سربار جامعه قرار مىداد.
📚منبع
اعيان الشيعه، علامه سید محسن امین، ج ۱، ص ۶۵۲
سخاوت و مروت امام باقر(ع) نسبت به دوستان
در روایت از حسن ابن کثیر وارد شده است که از نیازمندی خود و بی وفایی دوستانم در نزد امام باقر(ع) گلایه کردم. امام(ع) فرمود: «چه بد برادری است کسی که در هنگام توانگری تو را در نظر دارد و به هنگام تنگدستی رابطهاش را با تو قطع کند.» آنگاه به غلامش فرمود: «کیسهای بیاور.» در آن کیسه هفتصد درهم بود و فرمود: «این را خرج کن و چون تمام شد مرا آگاه کن.»
همچنین شیخ مفید در روایتی دیگر از عبدالله ابن عمیر و عمرو بن دینار نقل میکند که هر دوی آنان گفتند: ما حضرت ابی جعفر محمد بن علی(ع) را دیدار نمیکردیم جز اینکه نفقه و صله و پوشش ما را میداد و میگفت: «این را پیش از آنکه به دیدار من آیید برای شما آماده کرده بودم.»
📚منبع
الارشاد، شیخ مفید، ص۲۳۹