فضائل امام باقر(ع)/1

فضائل امام باقر(ع)/1

فضائل امام باقر(ع)/1

 

 

امام باقر(ع) از نگاه دانشمندان اهل سنت

 

ابن حجر می‌نویسد:
ابوجعفر محمد باقر، به اندازه‌ای گنج‌های پنهان علوم، حقایق احکام و حکمت‌ها و لطایف را آشکار نموده که جز بر عناصر بی‌بصیرت یا بد نیت، پوشیده نیست و از همین روست که وی را «باقر العلم» (شکافنده علم) و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خوانده‌اند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین بدان حد رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.(۱)

عبدالله بن عطا که یکی از شخصیت‌های برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، می‌گوید: علما را در محضر هیچکس کوچکتر از آنها در محضر ابوجعفر (یعنی امام باقر) ندیدم.(۲)
ذهبی درباره امام باقر(ع) می‌نویسد: «از کسانی است که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده، و برای خلافت اَهلیّت داشت.»(۳)
📚منبع
(۱) الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص ۲۰۱
(۲)تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزی، ص ۳۳۷
(۳)سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۴، ص۴۰۲

 

 

امام باقر(ع)، علوم را می‌شکافت

 

در فصول المهمه آمده است:
آن حضرت را بدين لقب مى‏‌خواندند زيرا علوم را می‌شكافت‏ و باز مى ‌كرد.
در صحاح آمده است: «تبقر، يعنى توسع در علم.»
و در قاموس گفته شده است: «محمد بن على بن حسين را باقر مى‏‌خواندند، چون در علم تبحر داشت.»

 

در لسان العرب نيز ذكر شده است: آن حضرت را باقر می‌خواندند چرا كه علم را می‌‏شكافت و به اصل آن پى می‌‏برد و فروع علم را از آن استنباط مى‌‏كرد و دامنه علوم را مى ‌شكافت و وسعت مى‌‏داد.(۱)

آوازه علم و دانش امام محمد باقر(ع) چنان در بین مردم پیچید که وی را «باقر» نامیدند، در زبان عرب آن حضرت به باقر شهرت داشت چون علم را می‌شکافت و اهل آن را می‌شناخت و شاخه‌های علم را گسترش می‌داد.
در زبان عرب نیز «تبقر» به معنی توسع«گسترش داد»آمده است.(۲)

 

ابن حجر در کتاب صواعق المحرقه می‌گوید: او را باقر نامیدند و بقر الارض به معنی شکافت زمین را و هویدا کرد نهفته‌ها و مکنونات آن را.
او نیز معارف و علوم و حقایق احکام و لطایف را از گنجینه‌های نهان استخراج و آشکارا می‌کرد و این امور جز بر کسی که بصیرتش ربوده شده یا سرشت و باطنش به تباهی گراییده بر همگان مبرم و آشکار است.از این روست که آن حضرت را شکافنده و جامع علم و آشکار کننده و بالا رونده دانش خوانده اند.(۳)

 

از جابر جفی یکی از شاگردان ممتاز امام علیه السلام سوال شد چرا آن حضرت را باقر نامیدند؟ پاسخ داد:
«زیرا که او شکافت علمی را شکافتنی و آشکار و ظاهر ساخت، ظاهر ساختنی که غیر از او ساخته نبود.»(۴)

 

📚منبع
(۱) سيره معصومان، سید محسن امین، ج‏۶، ص ۱۵
(۲) فی رحاب ائمه اهل البیت، عبدالوهاب حسین، ص ۱۰
(۳) همان، ص ۴۰
هدایتگران راه نور، زندگانی باقر العلوم، آیت الله محمد تقی مدرسی، ص ۳۳
(۴)معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۶۵
سیره عملی اهل البیت علیهم السلام، ارفع، ص ۹

 

 

امام باقر(ع) در شام

 

ابی بکر حفری می‌گوید:
یکبار امام باقر علیه‌السلام را به شام به نزد هشام بن عبدالملک بردند. قبلا هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفته بود، وقتی که که من از سرزنش امام باقر علیه‌السلام دست کشیدم شما شروع به سرزنش کنید. وقتی که امام باقر علیه‌السلام داخل شد با دست، اشاره به همه نمود و فرمود: «سلام بر همه‌ی شما.»

آنگاه آن حضرت نشست. هشام از اینکه امام باقر علیه‌السلام او را به عنوان خلیفه سلام نکرده و بدون اجازه نشسته، بسیار خشمگین شده و گفت: «محمد بن علی» چه شده که پیوسته یکی پس از دیگری خروج می‌کنید و اختلاف به وجود می‌آورید و مردم را به پیشوایی خود دعوت می‌کنید. خیال می‌کنید امام هستید با اینکه علم و اطلاعی ندارید. هشام از این قبیل حرف‌ها زد و همین که ساکت شد، دیگر درباریان، یکی‌یکی شروع به سرزنش نمودن امام کردند.

پس از اندک مدتی، امام باقر علیه‌السلام از جای خود حرکت نموده و فرمود: «شما چه تصور می‌کنید و هدف شما از این کارها چیست؟ هدایت همه‌ی ملت عرب به وسیله‌ی خانواده‌ی ما انجام گرفت و به وسیله‌ی ما کار شما پایان می‌پذیرد. اگر شما یک قدرت زودگذری دارید ما را سلطنتی طولانی است. بعد از حکومت ما، دیگر حکومتی نخواهد بود. زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند می‌فرماید»:

«و العاقبة للمتقین؛ عاقبت از آن پرهیزکاران است.»

 

📚منبع

بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۱۸۵

 

 

اعطا کننده لقب باقر

 

در کتاب کافی، احادیثی درباره ولادت امام باقر(ع) جمع‌آوری شده است. در یکی از این احادیث می‌خوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا(ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا می‌زد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بی‌خبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه می‌دادند. مثلا می‌گفتند جابر هذیان می‌گوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی(ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم(ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا(ص) شنیده بود که:

«ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونه‌ای بسیار شدید خواهد شکافت.»

این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیه‌السلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد(ع) زندگی می‌کند.

 

📚منبع

کافی، شیخ کلینی، ج1ٰ، ص469

 

 

حالات امام باقر(ع) در هنگام عبادت

 

او در هر شبانه روز یکصد و پنجاه رکعت نماز می‌گذارد.(۱)
و روايت شده كه آن حضرت در دل شب در تضرع خويش به درگاه پروردگار مى‌گفت:

«اَمَرْتَنى فَلَمْ اَئْتَمِرْ وَ نَهَيْتَنى فَلَمْ اَنْزَجِرْ فَها اَنَاذا عَبْدُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ لااَعْتَذِرُ.»
«بارالهی خواندی کوتاهی کردم، نهى كردى سرباز زدم
ببین اینک منم، بنده تو، سرافکنده به درگاهت و بهانه‌ای ندارم.»(۲)

شیخ کلینی روایت کرده است که امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمود: «هرگاه پدرم از امری محزون می‌شد زن ها و اطفال خود را جمع می‌کرد و ایشان دعا می‌کرد و همگی آمین می‌گفتند.»(۳)

امام جعفر صادق علیه‌السلام در توصیف حالات پدرشان چنین می‌فرمایند:
«پدرم کثیر الذکر بود، به حدی ذکر می‌گفت که گاهی با او راه می‌رفتیم می‌دیدم که ذکر خدا می‌کند و هنگامی که با او طعام می‌خوردیم او ذکر خدا می‌گفت و هنگامی که برای مردم حدیث می‌خواند ذکر می‌گفت.
و پیوسته می‌دیدم زبان مبارکش به کام شریفش چسبیده است و می‌فرمود: لا اله الا الله.»

«سحرگاهان ما را به عبادت و شب زنده داری تا برآمدن آفتاب فرا می‌داد و پیوسته به قرائت قرآن ما را امر می‌فرمود.
هر كس را كه اهل قرائت بود به قرائت قرآن و آن كس را كه قرائت نمى‌‏كرد به گفتن ذكر سفارش می‌نمود.»(۴)

امام صادق در همین باره می‌فرمایند:
«من بستر پدرم را می‌گستردم و انتظار می‌کشیدم تا بیاید، چون او به بسترش می‌آمد و می‌خوابید من نیز به سوی بستر خود می‌رفتم. شبی او دیر آمد و من به جستجویش به مسجد رفتم . مردم همه در خواب بودند ناگهان پدرم را دیدم که در مسجد به حال سجده است. در مسجد جز او کس دیگر نبود. ناله‌اش را شنیدم که می‌گفت:

«پیراسته‌ای پروردگار، تو به حقیقت پروردگار منی، از روی تعبد و بندگی تو را سجده می‌کنم .
معبودا! کردار من اندک است پس تو خود آن را برایم دو چندان کن. بارالها! مرا از شکنجه‌ات در روزی که بندگانت را بر می‌انگیزی در امان نگاه دار و بر من نظر کن که تو البته توبه پذیر و مهربانی.»(۵)

 

📚منبع
(۱) ائمتنا، محمدعلی دخیل، ج ۱، ص ۳۴۲
(۲) کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۳۲۴
الفصول المهمه، مالکی، ج ۲، ص ۸۸۵
(۳) منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۱۳۵
(۴) حلیةالاولیاء، ابونعیم الاصفهانی، ص ۲۹۸
اعیان الشیعه، امین عاملی، ج ۱، ص ۶۵۱
منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۱۳۵
(۵) حلیه الاولیاء، ابونعیم الاصفهانی، ص ۳۰۱
هدایتگران راه نور، زندگانی باقر العلوم، آیت الله محمد تقی مدرسی، ص ۴۷

 

 

عبادت کردن امام باقر(ع)

 

در توصیف عبادت کردن امام باقر(ع) همین بس که ذهبی، محدث و تاریخ نگار بزرگ اهل سنت نقل کرده‌است که آن حضرت ۱۵۰ رکعت نماز در هر شبانه روز اقامه می‌کرد و وصیت کرده بود پیکر مطهرشان را پس از مرگ در همان جامه‌ای به خاک بسپارند که با آن نماز می‌خواند.
📚منبع

بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۲۰

 

 

مودت امام محمد باقر(ع) با دشمنان

 

مردى از اهل شام در مدينه ساكن بود و به خانه‌ى امام بسيار مى‌آمد و به آن گرامى مى‌گفت: «در روى زمين بغض و كينه‌ى كسى را بيش از تو در دل ندارم و با هيچكس بيش از تو و خاندانت دشمن نيستم! و عقيده‌ام آنست كه اطاعت خدا و پيامبر و امير مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى‌بينى به خانه‌ى تو رفت و آمد دارم بدان جهت است كه تو مردى سخنور و اديب و خوش بيان هستى!»

در عين حال امام عليه‌السلام با او مدارا مى‌فرمود و به نرمى سخن مى‌گفت. چندى بر نيامد كه شامى بيمار شد و مرگ را روياروى خويش ديد و از زندگى نااميد شد، پس وصيت كرد كه چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد.
شب به نيمه رسيد و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر عليه‌السلام را ديد كه نماز صبح به پايان برده و مشغول به تعقیبات است.

عرض كرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنين خواسته كه شما بر او نماز گذاريد.
فرمود:«او نمرده است… شتاب مكنيد تا من بيايم.»
آنگاه به خانه‌ى شامى آمد و بر بالين او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد. امام او را نشانيد و پشتش را به ديوار تكيه داد و شربتى طلبيد و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.

مدتی نگذشت كه شامى شفا يافت و به نزد امام آمد و عرض كرد:
گواهى مى‌دهم كه تو حجت خدا بر مردمانى.

 

📚منبع
امالى، شيخ طوسى، ص ۲۶۱

 

 

 

 

اشتراک گذاری مطلب
لینک کوتاه مطلب

مطالب مرتبط

فضائل امام کاظم(ع)/2
فضائل امام موسی کاظم (ع)

فضائل امام کاظم(ع)/2

فضائل امام کاظم(ع)/2     امام هدایتگر است   زمان حضرت موسی بن جعفر(ع) نوه‌ای از عمر بود که مدام موسی بن جعفر(ع) را اذیت

ادامه مطلب
شهادت امام کاظم(ع)/2
مصائب امام موسی کاظم (ع)

شهادت امام کاظم(ع)/2

شهادت امام کاظم(ع)/2     دوران حبس و مظلومیت امام موسی کاظم(ع)   امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی

ادامه مطلب
اعتکاف، خلوت با خدا
اخبار

اعتکاف، خلوت با خدا

اعتکاف، خلوت با خدا     به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دکتر حسین محمدی فام طی یادداشتی با موضوع «اعتکاف» نوشت: نگذاریم اعتکاف خالی

ادامه مطلب