فضائل امام کاظم(ع)/2
امام هدایتگر است
زمان حضرت موسی بن جعفر(ع) نوهای از عمر بود که مدام موسی بن جعفر(ع) را اذیت میکرد، هم به او فحش میداد و هم میدانست موسی بن جعفر(ع) کاظم است و کظم غیظ میکند، برای اینکه جگرِ حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه را آتش بزند به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت میکرد.
اطرافیان حضرت عرض کردند: آیا میخواهید او را مجازات کنیم؟ او ناصبی است و مهدور الدّم، میتوانیم خون او را بریزیم.
«نَهَاهُمْ عَنْ ذَلِكَ أَشَدَّ اَلنَّهْيِ، وَ زَجَرَهُمْ أَشَدَّ اَلزَّجْرِ.»
فرمود: «به هیچ وجه!»
حضرت طوری تندی کردند که این اطرافیان مبهوت شدند، عرض کردند: او به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فحش میدهد و شما با ما تندی میکنید؟
حضرت فرمودند: «شما کاری به او نداشته باشید.»
عرض کردند: چشم! ما میخواستیم شما اذیت نشوید.
امام کاظم(ع) با یاران خود تندی کردند، سپس فرمودند: «شغل او چیست؟» عرض کردند: او کشاورزی میکند، زمین بزرگی دارد و در حال کشاورزی است
.
حضرت با استر خود به زمین آن شخص رفت.
حضرت همینطور با آن استر به وسط محصولات او رفت، این شخص که دشمنِ حضرت بود، دوباره شروع کرد به فحاشی و گفت: من بدهی دارم.
حضرت با یک لبخندی فرمود: «بدهی تو چقدر است؟»
عرض کرد: صد دینار. (یعنی صد مثقال طلا)
حضرت فرمودند: «امید تو این است که از این زمین، چقدر پول بدست بیاوری؟»
عرض کرد: من علم غیب ندارم.
حضرت فرمودند: «گفتم چقدر امید داری!»
عرض کرد: دویست مثقال طلا.
حضرت یک کیسهی سیصد دیناری به او دادند!
خیلی شرمنده شد و خجالت کشید. حضرت فرمودند: «بار زمین هم برای خودت.»
فردا صبح به مسجد رفتند و دیدند او در گوشهای از مسجد حلقهای زده است و از امیرالمؤمنین(ع) دفاع میکند و مناظره میکند! دوستان قبلی او به او هجوم برده بودند و او از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دفاع میکرد.
وقتی حضرت موسی بن جعفر(ع) وارد شد، گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ (۱) خدا میداند چه کسی امام است! امام هدایتگر است.»
وقتی در حال برگشتن بودند، حضرت به آن شیعیان غیور فرمودند: «آن مسیری که شما میخواستید بروید، او را کشته بودید. یک فحش از سرِ ما کم میکردید، اما بعداً دوستان او فحش میدادند.»
📚منبع
دلائل الإمامه، محمد بن جریر طبری، ج ۱، ص ۳۱۱
(۱) سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۴ (وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ
حاکم دلها
روزی هارون به امام کاظم علیهالسلام عرض کرد: آفتاب هر جایی که بتابد در سرزمین من است، من نمیتوانم هر سال به حج بیایم، آنقدر فتوحات و مرز و سرکشی به آنها زیاد است که نمیتوانم، یک سال به زمینهای فتح شده و خطوط مقدم نبرد سر میزنم و یک سال هم به حج بیایم. در نهایت هم من باید مواظب اطرافیان خود باشم که آنها بیچارهی تو نشده باشند، باید چکار کنم؟
حضرت فرمودند: «اَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ؛ تو بر تنِ اینها حاکم هستی، تو پول و شمشیر داری، اما «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ؛ من بر دلِ اینها حاکم هستم!»
📚منبع
عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، عبدالله بحرانی اصفهانی، ج ۲۱، ص ۲۴۲