ازدواج حضرت خدیجه(س)
علت ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اکرم(ص)
آیت الله سبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام(۱) به چهار نمونه از این شواهد اشاره میکنند که به طور خلاصه بیان میکنیم:
چنانکه میدانید پیامبر(ص) پیش از ازدواج با خدیجه، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه(س) به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه محمد(ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم.
محمد(ص) در پاسخ گفت: «پستترین و مبغوضترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را میپرستی.»(۲)
و نیز این جریان را که در نزدیک “بصری” (شهر شام)، محمد(ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین(ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشستهاست، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارتهای فراوانی خواندهام.(۳)
خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد(ص) بود، در خود احساس کرد و بیاختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی…. سپس آنچه را از میسره شنیدهبود برای ورقة بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.(۴)
روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد(ص) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد(ص) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند. پیامبر(ص) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علائم نبوت در بدن خود را پذیرفت. پس از آنکه دانای یهود از وجود علائم نبوت در محمد(ص) خبر داد خدیجه پرسید: از کجا میگویی که او حائز چنین مقامی میشود؟
پاسخ داد: من علائم پیامبر آخرالزمان را در تورات خواندهام و از نشانههای او این است که پدر و مادر او میمیرند و جد و عموی وی از او حمایت میکنند و از قریش زنی را انتخاب میکند که سیده قریش است. آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
ورقة بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود مکرر میگفت: مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته میشود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را میگیرد و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه میگفت: روزی فرا میرسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی.
خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کمکم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: با مرد بزرگی ازدواج خواهیکرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد.
از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم(ص) نیز گرچه از ثروت محروم بود، اما اولا از خاندان معروف قریش بود و ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت.
در پایان به ذکر حدیثی از پیامبر(ص) در شأن خدیجه اشاره میکنیم که میفرماید: «بهشت مشتاق دیدن چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، خدیجه دختر خویله، و فاطمه دختر محمد(ص). (۵)
📚منبع
(۱) تاریخ اسلام، آیت الله سبحانی، ص ۸۲
(۲) طبقات کبری، بغدادی، ج ۱، ص ۱۳۰
(۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۸، ص ۱۶
(۴) سیره نبوی، ابن هشام، ج ۱، ص ۷۶
(۵) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۳
خطبه عقد پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س)
مرحوم صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و شیخ کلینى در کتاب «کافى»، خطبه عقدى را که به وسیله ابوطالب ایراد شده نقل کردهاند که متن آن طبق روایت شیخ صدوق(ره) این گونه است:
«الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهیم وذریة اسماعیل، وجعل لنا بیتا محجوجا وحرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شىء، وجعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحن فیه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب لا یوزن برجل من قریش الا رجح، ولا یقاس باحد منهم الا عظم عنه، وان کان فى المال قل، فان المال رزق حائل وظل زائل، وله فى خدیجه رغبة ولها فیه رغبة، والصداق ما سالتم عاجله وآجله، وله خطر عظیم وشان رفیع ولسان شافع جسیم»
«سپاس خدای را که ما را از کشت و محصول ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و براى ما خانه مقدسى را که مقصود حاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز به سوى آن گرد آید بنا فرمود و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرار داد. سپس برادر زادهام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب مردى است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از او برتر است و به هیچ یک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون است.»
«و او اگر چه از نظر مالى کممال است ولى مال پیوسته در حال دگرگونى و بىثباتى و همچون سایهاى رفتنى است و او نسبت به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیرنقدى بخواهید آمادهاست و محمد را داستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهدبود.»
📚منبع
من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۳، ص ۳۹۸
فروع کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۱۹
خواستگاری حضرت خدیجه(س) از پیامبر(ص)
به روایتی خدیجه(س) پس از سفر شام خود به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج داد و گفت که به سبب خویشاوندی، امانتداری، خوشاخلاقی و راستگویی محمد(ص) خواهان او شده است. (۱)
بر اساس روایتی دیگر، او به وساطت زنی به نام نفیسه دختر مُنیه یا منیه خواهر یعلی بن منبه از پیامبر(ص) خواستگاری کرد. (۲)
📚منبع
(۱) السیرة النبویة، ابن هشام، ج۱، ص۱۲۲
(۲) زندگینامه حضرت خدیجه(س)، مجتبی مرادی، ج۲۲، ص۱۲۶
خانهی من خانهی توست
پس از مراسم عقد و جشن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برخاست تا همراه ابوطالب(ع) به خانهاش بازگردد. حضرت خدیجه(س) با کمال مهر و محبت، به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: «بفرما به خانه خودت، خانه من، خانه توست و من کنیز تو هستم.»
📚منبع
الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص۱۴۰
احترام پیامبر(ص) نسبت به حضرت خدیجه(س)
رسول خدا(ص) در زندگی خود با رأی و نظر خدیجه مخالفت نمینمود. مثلاً وقتی ابوالعاص، پسر خواهر خدیجه(س)، زینب، دختر رسول خدا(ص) را خواستگاری نمود، «فسألت خدیجة رسول اللّه(ص) ان یزوّجه و کان رسول اللّه لا یخالفها»؛ خدیجه از رسول خدا(ص) خواست که زینب را به وی تزویج کند و رسول خدا(ص) پیشنهاد وی را پذیرفت چون رویّه حضرت بر این بود که مخالفت با حضرت خدیجه(س) نمینمود.(۱)
رسول خدا(ص) آن چنان به خدیجه(س) محبت داشت و قدردان بود که قبل از خدیجه(س) همسری اختیار ننموده و تا خدیجه(س) زنده بود نیز همسری اختیار نکرد. (۲)
📚منبع
(۱) سیره ابن هشام، عبدالملک بن هشام، ج ۲، ص ۳۰۶
(۲) سیر اعلام النبلاء، احمدبن عثمان ذهبی، ج ۲، ص ۱۱۰۲
محبت و علاقه دو جانبه
«سَعِدَتْ مَنْ تُکونُ لِمحمّدٍ قرینةً، فانّه یُزیِّنُ صاحِبَه.» (۱)
خوشبختی نصیب زنی است که همسر محمد(ص) گردد، زیرا محمد(ص) برای وی مایه افتخار است.
عشق و علاقه خدیجه به رسول خدا(ص) یکطرفه نبود، بلکه محبت دو جانبه بود. این واقعیت را ابوطالب(ع) در خطبه عقد چنین بیان کرد:
«و له فی الخدیجة رغبة ولها فیه رغبة؛ (۲) خدیجه(س) و محمد(ص) هر دو علاقه مند به یکدیگر هستند.»
📚منبع
(۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۲۳
(۲) فروع کافی، شیخ کلینی، کتاب النکاح، ح ۹
تجلیل از خدیجه(س) پس از وفات ایشان
این قدردانی رسول خدا(ص) نسبت به خدیجه(س) تنها به زمان حیات او خلاصه نمیشد، بلکه پس از مرگ وی نیز همواره او را یاد میکرد و از وی تجلیل به عمل میآورد. با آنکه همسران دیگری داشت هر وقت به یاد خدیجه(س) میافتاد از وی به خوبی یاد میکرد و گریه مینمود.
روزی عایشه گفت: ای رسول خدا، چقدر از خدیجه یاد میکنید! خدیجه پیرزنی بود از دست شما رفت، خدا بهتر از خدیجه را به شما عنایت کرده است!!
رسول خدا(ص) برآشفته گشت و فرمود: «صدّقتنی اذ کذبتم و آمنت بی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم»
«او زمانی نبوت مرا تصدیق کرد که شما مرا تکذیب مینمودید. زمانی که به من ایمان آورد، شما کافر بودید. وی مادر فرزندان من است، در حالی که شما چنین نیستید.»
عایشه میگوید: من بعد از این با ذکر خیر خدیجه خود را نزد پیامبر(ص) عزیز میکردم!
📚منبع
(۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶ ص ۸
(۲) سیر اعلام النبلا، احمد بن عثمان ذهبی، ج ۲، ص ۱۱۲
ازدواج برترین انسانها
پس از عقد پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) عبدالله بن غنم یکی از قریشیان اشعار زیر را خواند:
ای خدیجه! گوارا و مبارک باد تو را که پرنده همای بخت تو به سوی سعادت و خوشبختی به پرواز درآمد.
چرا که با برترین همه انسانها ازدواج نمودی.
چه کسی در میان مردم همچون محمد صلی الله علیه و آله و سلم دارای مقامات عالی است؟
دو راستگو و نیکوکار یعنی حضرت عیسی علیهالسلام و حضرت موسی علیهالسلام به ظهور او مژده دادهاند و زمان ظهور چقدر نزدیک شده است.از روزگاران پیش، نویسندگان اقرار کردهاند که در سرزمین بطحاء، پیغمبری راهنما و هدایت شده، طلوع خواهد کرد.
📚منبع
اصول كافی، شیخ كلينى، ج۵، ص۳۷۴
احترام به دوستان خدیجه(س)
عشق و عاطفه رسول خدا(ص) به همسر باکمالش به حدی رسیده بود که دوستان خدیجه(س) نیز از آن بهرهمند بودند.
عایشه میگوید: پیرزنی وارد بر رسول خدا(ص) شد و از سوی حضرت مورد احترام خاصی واقع شد. پیرزن که از محضر رسول خدا(ص) خارج شد، پرسیدم: این زن چه کسی بود که این گونه مورد الطاف شما واقع شد؟
رسول خدا(ص) فرمود: «این زن از دوستان خدیجه است. وقتی خدیجه زنده بود، زیاد نزد ما میآمد.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۸