فضائل حضرت عباس(ع)
شأن حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
در یکی از رؤیاهای صادقه آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به عباس علیهالسلام فرمود:
«خداوند، چشمت را روشن گرداند! تو باب الحوائج هستی! از هر که خواستی، شفاعت کن!»
حضرت علی علیهالسلام در شأن فرزندش حضرت ابوالفضل علیهالسلام، در آن هنگام که در بستر شهادت بود و او را طلبید و به سینهاش چسبانید، فرمود:
«به زودی در روز قیامت، چشمم به وسیله وجود تو روشن میگردد!»
📚منبع
معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۳
جايگاه حضرت ابوالفضل(ع) نزد سيدالشهدا(ع)
امام حسين(ع)، برادرش عباس بن علی(ع) را بسيار دوست میداشت.
عباس بن علی (به امام حسين(ع)) فرمودند: «برادر! افرادی برای ملاقات با شما آمدهاند. راوی گفت: پس امام(ع) برخاستند و فرمودند: «برادرم! عباس جان! فدايت شوم، بر اسب بنشين و به سوی آنها برو و از آن ها بپرس کيستند و برای چه آمدهاند؟»
بيان مبارک امام حسين(ع) در خطاب قرار دادن حضرت ابوالفضل العباس(ع)، نشان دهنده جايگاه ويژه آن بزرگوار نزد امام(ع) است.
اين احترام و علاقه، تنها ريشه در رابطه برادری ميان آن دو بزرگوار نداشت. ابوالفضل العباس(ع) فرمان امام(ع) را به گوش جان میشنيد و عمق آن را به خوبی درک میکرد. عباس بن علی(ع) امان نامهای را که عبيدالله بن زياد برای او و سه برادرش، به شمر بن ذی الجوشن داده بود را نپذيرفت.
📚منبع
تاريخ امم و الملوک، محمد بن جرير طبری، ج ۴، ص۳۱۵
برای عباس(ع)، مقامی است بس ارجمند
امام سجاد(ع) میفرمایند: «برای عباس در پیشگاه خداوند بزرگ، مقامی است بس ارجمند که همه شهیدان در روز قیامت به آن مقام حسرت میبرند.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۸
حضرت عباس(ع)، بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم داشت
امام صادق(ع) میفرمایند: «عموی ما عباس(ع) ـ پسر علی(ع)ـ بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم و استوار داشت. در رکاب برادرش با دشمنان جهاد کرد و به خوبی از عهده آزمایش الهی برآمد و به مقام شهادت رسید.»
📚منبع
اعیان الشیعه، سید محسن الأمینی، ج ۷، ص ۴۳۰
حضرت عباس(ع)، دارای بصیرتی نافذ و ایمانی راسخ بود
امام صادق (ع) در توصیف منزلت ولایی حضرت عباس (ع) فرمودند:
«كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللَّهِ و أبلي بَلاءً حَسَناً و مَضي شَهيدَاً.»
«عموی ما؛ عبّاس بن علی، دارای بصیرتی نافذ و ايمانی راسخ بود، همراه با امام حسين عليهالسلام جهاد كرد و نيک آزمايش داد و به شهادت رسيد.»
📚منبع
ابصارالعین، شیخ محمدسماوی، ص۳۰
دو دست بریده پسرم عباس برای شفاعت کافیاست
روایت شده وقتی که روز قیامت برپا میشود پیامبراکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «به حضرت زهرا(س) بگو برای شفاعت و نجات امت چه داری؟»
علی(ع) پیام پیامبر(ص) را به حضرت فاطمه(س) ابلاغ میکند.
حضرت فاطمه(س) در پاسخ میفرمایند: «ای امیرمؤمنان! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد مقامِ شفاعت کافیاست.»
📚منبع
معالی السبطین، محمد مهدی المازندرانی الحائری، ج ۱، ص ۲۷۶
از خدا فرزندانی خواستم مطیع فرمان خدا
اميرالمؤمنين(ع) میفرمایند:
«وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّي وَلَداً نَضِيرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي وُلْداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي.»
«به خدا قسم، من از پرودگارم نه فرزند زيبا رو خواستهام و نه فرزندی نيكو قامت، بلکه از خدايم فرزندانی خواستم که مطيع فرمان خداوند باشند، خدا ترس باشند، تا هر وقت ديدگانم به آنها افتاد که در حال اطاعت خداوند هستند، چشمم روشن شود.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۷۹
دیدگانم به وجود تو روشن میشود
چون حضرت علی علیهالسلام در بستر شهادت قرار گرفت، عباس علیهالسلام را فراخواند و او را به سینه خود چسباند و فرمود:
«ولدی و سنقر عینی بک فی یوم القیامه.»
«به زودی در روز قیامت و سرای جاوید دیدگانم به وجود تو روشن میشود.»
📚منبع
معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۴
ابوالفضل و یاری حسین(ع)
چنانچه در اکسیر العبادات از بعض مؤلفات اصحاب روایت کرده که:
زهیر آمد در روز عاشورا پیش از آنکه شهید شود. گفت به عبدالله بن جعفر بن عقیل: یا اخی!ناولنی الرایه
ای برادر! به من عطا کن علَم را.
عبدالله گفت: آیا در من قصوری از حمل آن میبینی؟
گفت: نه، ولیکن حاجتی دارم.
پس عبدالله علَم را به زهیر داد و زهیر علَم را برداشت و آورد به خدمت اباالفضل و عرض کرد: یابن امیرالمومنین! اراده دارم که خبر دهم تورا به حدیثی که خاطر دارم.
فرمود: «حدیث کن که فرصت حدیث می گذرد.»
عرض کرد که: اعلم یا ابالفضل که چون پدر تو امیرالمؤمنین اراده کرد تزویج کند به مادر تو ام البنین، برادر خود عقیل را که عارف بود به انساب عرب طلبید و فرمود: «میخواهم تزویج کنی برای من زنی که از خانه حسب و نسب و شجاعت باشد که خداوند از او به من عطا فرماید. ولد شجاعی که قوت بازوی حسین، ولد من باشد و یاری کند او را و مواسات کند او را به جان خود در طلب کربلا.»
پس پدر تو، تو را ذخیره از برای امروز خواست “فلا تقصر عن حلائل اخیک و عن اخوائک” پس کوتاهی مکن در حفظ زنان برادرت و محافظت خواهرانت، از آنکه به دست دشمنان اسیر شوند.
ابوالفضل از شنیدن این کلام بدنش لرزید و چنان قوت کرد بر رکاب که پاره شد و فرمود:
«یازهیر! تشجعنی فی مثل هذا الیوم.»
«آیا در چنین روزی تو مرا به شجاعت وا میداری؟ چنان شجاعتی بنمایم امروز به تو که هرگز ندیده باشی.»
پس اسب خود را تاخت تا وسط میدان و . . .
📚منبع
کبریت احمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ص۳۲۶
اکسیر العبادات، فاضل دربندی، ج۲، ص۴۹۷
او قمر بنیهاشم است
طبق نقل مورخان در یکی از روزهای جنگ صفین، عباس علیهالسلام از پدر اذن گرفت تا به نبرد با دشمنان برود. پدر پذیرفت و فرزند نوجوان خود را با نقاب و به عنوان رزمندهای ناشناس به میدان جنگ فرستاد. حضرت ابوالفضل علیهالسلام در عرصه رزم حرکتهای پرصلابتی از خود بروز داد به نحوی که مشاوران نظامی معاویه از جولانهای این جوان سلحشور دچار هراس شدند و نتوانستند در مورد فرستادن هماورد او به میدان تصمیم بگیرند.
یکی از سرداران اموی فرزندانش را به عرصه رزم اعزام کرد تا حملات این نوجوان را دفع کنند، ولی تمام هفت فرزندش به دست این دلاور علوی به هلاکت رسیدند و خود نیز هنگامی که خواست به عباس علیهالسلام حمله کند، با شمشیر آن سردار وارسته دو نیم شد.
همگان از دلاوری و شجاعت عباس علیهالسلام شگفت زده شدند. پس با فراخوانی پدر به قرارگاه پدر بازگشت. امیرمؤمنان به استقبالش رفت و نقاب از چهرهاش کنار زد و جبین فرزند را غرقه بوسه ساخت و حاضران تازه متوجه شدند که او قمر بنیهاشم است.
📚منابع
معالی السبطین، مهدی حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۳۸
کبریت الاحمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ج۳، ص۲۴
هرگاه به حضرت عباس(ع) متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی
حضرت آیةالله مرعشی نجفی قدس سره فرمود:
یکی از علمای نجف اشرف که مدّتی به قم آمده بود، برای من نقل کرد که برای رفع مشکلی که داشتم، به مسجد مقدّس جمکران رفتم. درد دلم را در عالم معنا به حضرت ولی عصر – عجّل الله تعالی فرجه الشّریف – عرض کردم و از او خواستم که وساطت کرده، از درگاه خدا شفاعت کند تا مشکل من حل شود.
برای این منظور به طور مکرّر به مسجد جمکران رفتم؛ ولی نتیجهای نگرفتم تا اینکه روزی در آن مسجد در هنگام نماز، دلم شکست و خطاب به امام زمان علیهالسلام عرض کردم:
«مولاجان! آیا جایز است که در محضر شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟ شما امام من هستید! آیا زشت نیست با وجود امام، حتی به علمدار کربلا قمربنی هاشم علیهالسلام متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟»
از شدّت ناراحتی بین خواب و بیداری بودم؛ ناگهان با چهره نورانی قطب عالم امکان حضرت حجّت – عجّل الله تعالی فرجه الشّریف – رو به رو شدم. بی درنگ سلام کردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود:
«نه تنها زشت نیست و ناراحت نمیشوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی؛ بلکه شما را راهنمایی نیز میکنم که هنگام توسّل به علمدار کربلا چه بگویی؟! هنگامی که برای روای حاجت به آن حضرت متوسّل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی؛ ای پدر پناه دهندگان! به فریادم برس و به من پناه ده!»
📚منبع
چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام، علی ربانی خلخالی، ج۱، ص۴۱۹
کرامات باب الحوائج حضرت ابوالفضل(ع)، سید بشیر حسینی، ص۴۵
پرچمدار نینوا، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۵
باب الحسین(ع)
از قول علامه طباطبایی گفتهاند که استادم عارف بزرگ مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی فرمود:
«در هنگام کشف بر من آشکار گردید که وجود مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام مظهر رحمت الهی است و باب آن حضرت، سقای کربلا، سرحلقه ارباب وفا، باب الحوائج ابوالفضل العباس علیهالسلام است. با توجه به این توضیحات به خوبی مشخص میشود که چرا عباس بن علی علیهالسلام را باب الحسین علیهالسلام نامیده اند.»
📚منبع
چهره درخشان قمر بنی هاشم، علی ربانی خلخالی، ج۱، ص ۱۴۷