چگونگی ولادت حضرت زهرا(س)
چگونگی ولادت حضرت زهرا(س)
در مورد چگونگی تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره میکنیم به حدیث مفضل از کتاب ارزشمند امالی شیخ صدوق که ماجرای ولادت حضرت فاطمه(س) را به صورت دقیق از زبان امام صادق علیهالسلام نقل مینماید و ما را از بقیه سخنها و تواریخ بینیاز میگرداند:
«هنگامی که خدیجه با رسول خدا صلی الله علیه و آله ازدواج کرد، زنان مکه از وی کنارهگیری کرده، رفت و آمد خود را با او قطع نمودند. خدیجه از این جهت غمگین شد تا چون فاطمه را حامله شد این جنین در شکم با خدیجه سخن میگفت و خدیجه را دلداری میداد.»
«چندی از این ماجرا گذشت تا هنگام تولد فاطمه(س) شد. خدیجه کسی را به نزد زنان قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آیند و هنگام ولادت فاطمه(س) او را کمک دهند. ولی زنان برای خدیجه پیغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابوطالب که مالی نداشت ازدواج کردی، ما نیز به کمک تو نخواهیم آمد.»
«خدیجه از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه به سر میبرد که به ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت را که همچون زنان بنیهاشم بودند، مشاهده کرد که بر وی وارد شدند. خدیجه از دیدن ایشان نگران شد. اما یکی از آن چهار زن به سخن آمده، گفت: ای خدیجه نترس و محزون مباش که پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستیم. من ساره همسر ابراهیم خلیل هستم و این آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) است که همدم تو در بهشت خواهد بود و آن دیگر مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم دختر موسی بن عمران است. خدای تعالی ما را فرستاد تا در وضع حمل به تو کمک دهیم.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲
احقاق الحق، شوشتری، ج ۱۰، ص ۱۲
فاطمه علیهاالسلام را با آب کوثر شستشو داد
خدیجه(س) (همانگونه که بین سایر زنان مرسوم است) به زنان قریش و بنیهاشم پیغام داد که زمان وضع حمل من نزدیک است، به نزد من آیید و مرا در ولادت نوزادم یاری و مساعدت نمایید. ولی آنان چنین پاسخ دادند:
ای خدیجه! چون تو در امر ازدواجت گفتار ما راقبول نکردی و از سخنان ما سرپیچی نمودی و محمد یتیم آل ابی طالب را که فقیری تهیدست است به همسری برگزیدی، ما نیز به نزد تو هرگز نمیآییم و در هنگام زادن، یار و پرستارت نخواهیم بود.
حضرت خدیجه از جواب رد آنان سخت غمگین و آزرده شد.
در آن بین، ناگهان چهار زن، همانند زنان بنیهاشم، به خانهی جناب خدیجه(س) وارد شدند، در حالی که خدیجه(س) از دیدار آنان هراسان شده بود، یکی از آن چهار زن به او گفت:
«ای خدیجه! غم مخور پروردگار تو ما را برای یاری تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره» هستم، این «آسیه دختر مزاحم» رفیق بهشتی تو است، این «مریم دختر عمران» است و این «کلثم خواهر موسی بن عمران» است، خدا ما را برای کمک تو فرستاده است. تا (در این حالت که هر زنی معمولا به کمک زنان دیگر نیازمند است) یار و پرستار تو باشیم.»
یک نفر از آن چهار زن در سمت راست خدیجه، دومی در طرف چپ او، سومی در پیش رویش و چهارمی در پشت سر او (به ترتیبی که برای تولد نوزاد مرسوم است) نشستند.
فاطمه علیهاالسلام پاک و پاکیزه تولد یافت و چون آن مولود مقدس بر زمین فرود آمد، نوری از طلعت او ساطع شد که پرتو آن در تمام خانههای مکه وارد گردید و در شرق و غرب زمین محلی نماند که از آن نور بیبهره باشد.
در آن هنگام ده نفر حورالعین که در دست هر یک ابریقی بهشتی، پر از آب کوثر و یک طشت بهشتی بود وارد شدند و به خدمت آن بانویی که در پیش روی حضرت خدیجه نشسته بود تقدیم کردند و آن بانو، حضرت فاطمه را (نه با آبهای دنیا بلکه) با آب کوثر شست و شو نمود و سپس در میان پارچهای که از شیر سپیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود بپیچید و از همان پارچه، مقنعهای برای سر مبارک او ترتیب داد. آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین به سخن آغاز فرمود:
«شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست. و اینکه پدرم فرستادهی خدا و سید و سالار پیامبران است و اینکه همسرم سید اوصیا و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا هستند.»
📚منبع
فاطمه زهرا(س)، علامه امینی، ص۲۳۵
زمان وضع حمل حضرت خدیجه سلام الله علیها
یکی از زنان بهشتی طرف راست خدیجه و یکی طرف چپ او و دیگری روبروی او و چهارمی پشت سر او نشستند.
در آن حال فاطمه سلام الله علیها متولد شد در حالتی که پاک و پاکیزه بود. چون روی زمین قرار گرفت، چنان نوری از او فروتابید که تمام خانه ها را نور داد و در مشرق و مغرب زمین جایی نماند مگر این که همه را روشن کرد و در آنجا تابید.
در آن حال ده حورالعین وارد شدند که در دست هر یک از آنها تشت و ابریق بهشتی بود که در آن ابریقها آب کوثر بود و به آن زنی دادند که روبروی خدیجه نشسته بود. پس زهرا علیهاالسلام را با آب کوثر شست و شو داد و دو جامه سفید بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. زهرا را به یکی از آنها پیچید و دیگری را مقنعه او قرار داد.
پس حضرت به سخن درآمد و شهادت داد به رسالت پدر بزرگوار خود سیّد انبیاء و شوهر خود سیّد اوصیاء و فرزندان خود:
«أشهد أن لا اله الّا اللَّه و أن أبی رسول اللَّه سیّد الانبیاء و أنّ بعلی سیّد الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط.»
«شهادت میدهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول خدا صلّی الله علیه و آله آقای پیامبران است و شهادت میدهم به این که شوهرم سرور جانشینان و دو فرزندم سرور فرزندان هستند.»
پس به هر یک از آن زنها سلام کرد و نام هر یک از آنها را بر زبان جاری کرد و زنان به روی او خندیدند و بشارت دادند و حورالعین نیز یکدیگر را بشارت دادند و بعضی از اهل آسمان بعضی دیگر را به ولایت آن معظمه مژده دادند و در آسمان نوری ظاهر شد که هرگز مانند آن را ندیده بودند.
زنها به خدیجه گفتند: «ای خدیجه! این مولود را بگیر در حالتی که پاک و پاکیزه و فرخنده و برکت داده شده است در او و در نسل او.»
پس خدیجه او را گرفت در حالتی که خوشحال بود و سینه در دهان او گذارد و شیر جاری شد.
حضرت زهرا (س) نزد پیامبر احترامى بسیار داشت.
احترامی فراتر از احترام پدرى به دخترش.
رشد و نمو حضرت زهرا سلام الله علیها از رشد خردسالان دیگر سریعتر بود.(۱)
📚منبع
(۱)بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲
احقاق الحق، شوشتری، ج ۱۰، ص ۱۲