🍃 سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻مطلب شماره ۲
🔰ابعاد داشتن کربلا (۱)
☑️ خدامحوری و توحید در کربلا (۱)
گفتیم باید با حسین(ع) زندگی کنیم و سلوک حسینی داشته باشیم. این سلوک نباید تک بعدی باشد و باید جامع باشد.
این هفته پیرامون ابعاد داشتن کربلا سخن میگوییم.
بُعد سوگ عاشورا را تا حد زیادی میدانیم اما در بعد توحیدی یعنی محوریت خدا در کربلا حرف داریم.
🔸امام حسین علیهالسلام هنگامى که تصمیم گرفت (از مکّه) رهسپار عراق شود، برخاست و خطبهاى به این مضمون ایراد فرمود:
«اَلْحَمْدُلِلّهِ ما شاءَاللّهُ، وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ؛
حمد و سپاس از آنِ خداست، آنچه او بخواهد [همان شود]، و هیچ توان و قوّتى جز به کمک او نیست، و درود خداوند بر فرستادهاش [حضرت محمّد(ص)]).»
«(آگاه باشید!) قلاّده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است!»
«وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاَنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَةً سَغْباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ؛
براى من شهادتگاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید و گویا مىبینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بندبند تنم را پارهپاره کرده و گویى از من شکمهاى تهى و مشکهاى خالى خود را پر مىکنند. از آن روز که (روز عاشورا) قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده است، گریزى نیست!»
«رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لَحْمَتُهُ، وَ هِىَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ، تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ.»
«آنچه را که خداوند بدان خشنود است ما اهل بیت نیز به همان خشنودیم. ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. هرگز پاره تن رسول خدا از وى جدا نمىشود و در حظیرةالقدس (درجات عالى بهشت) به او ملحق خواهد شد، و چشمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به ذرّیهاش روشن مىشود و وعدهاش توسّط آنان وفا خواهد شد.»
«مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى؛ خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد.» (۱)
🔹ما در مسیر سلوک حسینی باید خودمان را با آنچه که امام حسین علیهالسلام برایش حرکت کرده وفق دهیم.
ما باید در مسیر او برویم. من باید خودم، زندگیام، نگاهم و برنامههایم را تغییر دهم نه حسینی درست کنم که او باب میل من باشد.
امام حسین میفرمایند چه کسی میتواند با من بیاید؟! نمیگوید کسی که مرا دوست دارد یا کسی که عاشق من است!! و کسانی به امام حسین(ع) رسیدند که با خون آمدند، مثل شهدا. نه کسی که فقط حاجت (پول، اعتبار، آبرو، بخشش گناهان و… ) میخواهد. همیشه که نباید این مکتب برای من آورده داشته باشد! کمی فکر کنیم من برای امام حسین(ع) چه آوردهام؟!
امام حسینی درست کردهایم که خیلی نیاز نیست من چیزی به او بدهم! همین که آمدم و در جلسه نشستم و آهی کشیدم تمام است… همه گناهان را میبخشند.. بهشت میدهند.. از جهنم دورت میکنند.. حاجاتت را هم میدهند و مریضت را هم شفا میدهند و….
تو برای امام حسین چه آوردی؟! هیچ
در صورتی که خود سیدالشهدا(ع) میفرمایند: کسی میتواند با من بیاید که آماده شهادت است کسی که آماده زیارت خداست.
#خدامحوری یعنی کسی میتواند در مسیر امام حسین(ع) باشد که هدف غاییاش خدا باشد. کسی که هدفش بهشت است در خط امام حسین(ع) نیست کسی که هدفش حورالعین و نهر پر از شیر و عسل است خیلی امام حسینی نیست.
میگویند در جبهه منبری آورده بودند برای بسیجیها صحبت کند. شروع کرد از بهشت و حورالعین و نهرهای بهشتی و نعمات بهشتی گفتن، یک بسیجی بلند شد گفت آقا از امام حسین(ع) برای ما بگو. این در خط امام حسین(ع) است. دنبال امام حسین است و میخواهد به خدا برسد.