سلوک حسینی 5
بُعد حماسه کربلا
یکی از ابعاد دیگر کربلا که خیلی مهم است و گاهی نسبت آن بی مهری می شود و به نظر می رسد دست هایی از دشمن دارد فیتیله این موضوع را پایین می کشد بعد حماسی کربلاست.
اگر کسی صادقانه به کتب تاریخی مراجعه کند میفهمد کربلا حماسه است. حماسهای که گریه دارد، روضه دارد، سوگ دارد، اما اصل داستان حماسه است. این که هفتاد و دو نفر ـ نهایتاً صد و بیست نفر ـ در مقابل سی هزار نفر لشکر تا بن دندان مجهز فرار نکردند، ایستادند و جنگیدند یعنی حماسه.
حالا اگر ما این بعد حماسی را نگوییم یا کم رنگش کنیم چه خیانتی به کربلا کرده ایم؟
در عیون اخبارالرضا آمده است: وفي عيون الأخبار عن البارقيّ: «مارأيتُ قطّ أربط جأشاً من الحسين! قُتل ولدُه وجميعُ أصحابه حوله، وأحاطت به الكتائب، فواللّه لكان يشدّ عليهم فينكشفوا عنه إنكشاف المعزى شدّ عليهم الأسد!». (۱) «در عیون اخبارالرضا از بارقی نقل شده: من شجاعتر از حسین (ع) ندیدهام! بچههایش را کشتند، اصحابش را کشتند اما جوری به دشمن حمله میکرد، مثل وقتی که گرگ به گله گوسفند میزند. بعد همه فرار کردند.»
این ظلم به کربلا است که جنگیدن امام حسین (ع) که اینطور از آن تعریف میکنند را نگوییم و فقط زمین خوردن امام حسین (ع) را بگوییم.
وقتی به این بُعد حماسی پرداختیم در کنارش شهید نوروزیها شکل میگیرند، شهید حججیها رشد میکنند، که با خیال راحت برای امام حسین (ع) سر میدهند.
دشمن در حال رصد است و میبیند بیشتر افرادی که در طول هشت سال جنگ تحمیلی مقابل دشمن ایستادند یا مدافعان حرم که بیرون از مرزها به جنگ دشمن رفتهاند هیئتی ها بودند و هستند. به همین دلیل درصدد تخریب ابعاد هیئت برمیآید.