طفلان زینب(س)
خبر شهادت عون و محمد بن عبدالله بن جعفر(ع)
وقتی که خبر شهادت محمد(ع) و عون(ع) به مدینه رسید، ابوالسلاسل غلام آزاد شده عبدالله از شدت ناراحتی گریبانش را پاره کرد و با آه و ناله و گریه نزد عبدالله آمد و ناله کنان گفت: ای محمد جان! ای عون! ای عزیزانم! کیست زیباتر از شما که همچون دو گوهر درخشان بودید؟
ولی در آخر بیادبی کرد و گفت این مصیبت به خاطر حسین(ع) بر ما وارد شد. اگر آنها با حسین(ع) نمیرفتند شهید نمیشدند. عبدالله(ع) پس از اطلاع از خبر شهادت آنها گفت: «انالله و انا الیه راجعون.»
سپس خشمگینانه بر سر غلام فریاد کشید و گفت:
«ای بیادب! اینگونه به ساحت مقدس امام حسین(ع) گستاخی میکنی؟ حمد و سپاس خداوندی را که فرزندانم را در رکاب حسین(ع) به مقام شهادت رسانید. کاش من نیز با آنها بودم و قبل از آنها به شهادت میرسیدم.»
«سوگند به خدا در راه حسین(ع) از فرزندانم چشم پوشیدم و خودم به آنها سفارش کردم تا در راه حسین(ع) جانبازی کنند. اکنون شهادت آنها را مایه آرامش وجدان و خاطر خودم در سوگ سخت و بزرگ امام حسین(ع) میگیرم.»
📚منبع
ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص ۲۱۰
ذکر نام عون بن عبدالله در زیارت ناحیه مقدسه
«السَّلامُ عَلی عَونِ بنِ عَبدِاللهِ بنِ جَعفَرٍالطَّیّارِ فِي الجِنانِ، حَلیفِ الإِيمانِ و مُنازِل الأَقرانِ، النّاصِحِ لِلرَّحمنِ، التّالي لِلمَثاني وَالقُرآنِ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ عَبدَاللهِ بنَ قُطبَةَ النَّبهانِيَّ.»
در «زیارت ناحیه مقدسه» میخوانیم: «سلام بر عَون، پسر عبدالله، پسر جعفرِ پرواز کننده در بهشت؛ آن همپیمان ایمان و همنشین بزرگان و مُخلص برای [خدای] مهربان و پیرو آیهها و قرآن! خدا، قاتل او، عبدالله بن قُطبه نَبهانی را لعنت کند.»
📚منبع
اقبال الاعمال، ابن طاووس، ج۳، ص۷۳
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۱۴ الی ۵۱۶
محمّد بن عبدالله بن جعفر(ع) در نقل تاریخ
المناقب لابن شهر آشوب: ثُمَّ بَرَزَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللهِ بنِ جَعفَرٍ و هُوَ يُنشِدُ:
«أشكو إلَى اللهِ مِنَ العُدوانِ
فِعالَ قَومٍ فِى الرَّدى عَميانِ
قَد بَدَّلوا مَعالِمَ القُرآنِ
و مُحكَمَ التَّنزيلِ وَالتِّبيانِ
وأظهَرُوا الكُفرَ مَعَ الطُّغيانِ
فَقَتَلَ عَشَرَةَ أنفُسٍ، قَتَلَهُ عامِرُ بنُ نَهشَلٍ التَّميمِىُّ.»
المناقب، ابن شهر آشوب: سپس محمّدبن عبدالله بن جعفر، به میدان پا نهاد و چنین میخواند:
«از ستم به ما، به خدا شکایت میکنم
از کارِگروهی کور و پَست؛
تغییر دهنده تعالیم قرآن
و آیات محکم نازل شده تبیان
و آشکار کننده کفر و طغیان.
آن گاه، ده تن را کُشت و عامر بن نَهشَل تمیمی، او را کُشت.»
📚منبع
المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۳۴
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۱۴ الی ۵۱۶
محمّد بن عبدالله بن جعفر(ع) در زیارت ناحیه مقدسه
«السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللهِ بنِ جَعفَرٍ، الشّاهدِ مَكانَ أبيهِ، وَالتّالي لِأَخيهِ، و واقيِه بِبَدَنِهِ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ عامِرَ بنَ نَهشَلٍ التَّميمِيَّ.»
در «زیارت ناحیه مقدسه» میخوانیم:
«سلام بر محمّد بن عبدالله بن جعفر که شاهد جایگاه پدرش و پیرو برادرش و حافظ تن او بود! خدا، قاتل او عامربن نَهشَل تمیمی را لعنت کند!»
📚 منبع
اقبال الاعمال، ابن طاووس، ج۳، ص۷۳
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۱۴ الی ۵۱۶
عون بن عبدالله بن جعفر(ع) در نقل تاریخ
مقتل الحسین(ع) للخوارزمی:
خَرَجَ مِن بَعدِهِ [أى بَعدِ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللهِ بنِ جَعفَرٍ] عَونُ بنُ عَبدِاللهِ بنِ جَعفَرِ بنِ أبى طالِبٍ، فَحَمَلَ و هُوَ يَقولُ:
«إن تُنكِرونى فَأَنَا ابنُ جَعفَرِ
شَهيدُ صِدقٍ فِى الجِنانِ أزهَرِ
يَطيرُ فيها بِجَناحٍ أخضَرِ
كَفى بِهذا شَرَفاً فى مَعشَرِ
فَقاتَلَ حَتّی قُتِلَ، قیلَ: قَتَلَهُ عَبدُاللهِ بنُ قُطبَةَ.»
مقتل الحسین(ع) خوارزمی:
پس از محّمد بن عبدالله بن جعفر، عَون بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب به میدان آمد در حالی که چنین میخواند:
«اگر مرا نمیشناسید من فرزند جعفرم؛
شهید راستی، شکُفته در باغ بهشت
پرواز کننده در آن جا با دو بال سبز!
و این، برای شرافت در میان مردم، بس است!»
آنگاه جنگید تا کشته شد. گفته شده که عبدالله بن قُطْبه او را کُشت.
📚منبع
مقتل الحسین(ع) للخوارزمی، احمد خوارزمی، ج۲، ص۲
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۱۴ الی ۵۱۶
ترسیدم امام حسین(ع) از شهادت طفلانم خجالت بکشد
وقتی عبدالله بن جعفر(ع) حضرت زینب(س) را ملاقات کرد گفت: شنیدم در کربلا هر کشتهای را برادرت حسین(ع) میآورد از میدان، او را پیشواز و همدردی میکردی اما وقتی فرزندان مرا (عون و محمد) حضرت با بدن غرق به خون از میدان آورد از خیمه بیرون نیامدی. ممکن است بفرمایید علت این کار چه چیز بود که برای دیدن آنها حتی از خیمه بیرون نیامدی؟
صدای گریه خانم زینب(س) بلند شد و فرمود: «عبدالله آنچه شنیدی راست است؛ نیامدن من از خیمه از این جهت بود که ترسیدم از گریه و بیتابی من حسینم خجالت بکشد.»
📚منبع
سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، نشر ناصر، ۱۳۷۰ ش، ص ۲۹۲
مقتل سالار شهیدان، نادعلی کربلایی، ص۳۸۴
گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۵۳