دحوالارض
مفهوم دحوالارض
دَحْوالارض، اصطلاحی قرآنی و حدیثی است. منظور از دحوالارض بیرون آمدن خشکیهای گسترده زمین از زیر آب است. بنابر برخی روایات و منابع کهن اسلامی، زمین در ابتدا زیر آب بوده است و سپس خشکیها از آب سر برآوردهاند.(۱)
روز بیرون آمدن خشکیها[یا روز آغاز آن] روز دحوالارض نامیده شده است. بنابر برخی احادیث و کتابهای تاریخی، نخستین جایی که از زمین سر برآورد، مکه یا کعبه بوده است.(۲)
دحو به معنای واگسترانیدن (۳) گسترش دادن (۴) و چیزی را از جای آن برکندن (۵) و «دحوالارض» به معنای گستراندن زمین است.
📚 منبع
(۱) کتاب الازمنة و الامکنه، مرزوقی اصفهانی، ص ۳۵
(۲) من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۴۱
(۳) تاج المصادر، بیهقی، ج۱، ص۹۰
(۴) کتاب العین، خلیل فراهیدی، ج۳، ص۲۸۰
(۵) المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ذیل «دحا»
روز دحوالارض
به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقتهای پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به آیات و روایات شناخته نمیشوند. (۱)
روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ بوده است و درباره فضیلتها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است.
«دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کردهاند.» (۲)
امام رضا(ع) در این باره میفرماید: «روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل(ع) و عیسی مسیح(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است.» (۳)
همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم(ع) به زمین هبوط کرده است. (۴)
به گفته مفسّرین، آیه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد.» (نازعات/ ۳۰) اشاره به دحوالارض دارد و منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آبها به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.»(۵) و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.
در اینباره در آیه دیگری به بیانی دیگر میخوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد.»(رعد/۳) در تفسیر این آیه نیز آمدهاست: «خداوند زمین را به گونهای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودالها و سراشیبیهای تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوهها و تبدیل سنگها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ در حالیکه چینخوردگیهای نخستین آن، به گونهای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمیدادند.» (۶)
📚منبع
(۱) اقبال الاعمال، سید بن طاوس، آخر باب ۶، از اعمال ذیحجّه
(۲) معارف و معاریف، سیدمصطفی حسین دشتی، ج ۳، ص ۲۵۷
(۳) بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۹۷، ص۱۲۲
(۴) مراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، ج ۲، ص۱۸۶
(۵) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۶، ص ۱۰۰
(۶) همان، ج ۱۰، ص ۱۱۳
تاریخ دحوالارض و وقایع آن
بنابر روایات و کتابهای فقهی، دحوالارض روز ۲۵ ذیالقعده است. (۱)
مطابق برخی روایات در این روز اتفاقاتی در رابطه با برخی پیامبران واقع شده است. این وقایع عبارتند از:
⬅️ نزول نخستین رحمت آسمانی بر حضرت آدم(ع). (۲)
⬅️ نشستن کشتی نوح بر کوه جودی. (۳)
⬅️ تولد حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی بن مریم(ع). (۴)
📚منبع
(۱) الآثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ص۲۷۳
(۲) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۴۲
(۳) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۸۲۰
(۴) ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص۷۹
دحوالارض در روایات
در برخی از آیات اینگونه فهمیده میشود که زمین در آغاز از زیر کعبه فعلی گسترش یافته است.
در مفاتیح الجنان در باب اعمال ماه ذیالقعده روایتی نقل شده که حسن بن وشّاء میگوید: من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذی القعده پس فرمود: «امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولد شدهاند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد.» (۱)
در ادامه شیخ عباس قمی اینگونه آورده است: در روایتی روزهاش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود و از برای روزهدار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شود و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است. (۲)
علامه طباطبایی روایات دحوالارض را بسیار دانسته و آن را مخالف دلایل علمی ندانسته است. (۳)
در حدیثی طولانی که حکایت مناظره امام صادق(ع) با ابن ابی العوجاء است، حضرت امام صادق(ع) از دحوالارض یاد کرده و در تعریف کعبه فرمودهاند:
«هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ جَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِیَائِهِ وَ قِبْلَةً لِلْمُصَلِّینَ لَهُ فَهُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیقٌ یُؤَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَةِ وَ الْجَلَالِ خَلَقَهُ اللَّهُ قَبْلَ دَحْوِ الْأَرْضِ بِأَلْفَیْ عَامٍ فَأَحَقُّ مَنْ أُطِیعَ فِیمَا أَمَرَ وَ انْتَهَی عَمَّا نَهَی عَنْهُ وَ زَجَرَ اللَّهُ الْمُنْشِئُ لِلْأَرْوَاحِ وَ الصُّوَرِ.» (۴)
این خانهای است که خدا خلق خود را توسّط آن بهپرستش واداشته تا فرمانبری ایشان را بیازماید و به تعظیم و زیارت آن تشویق کند، خداوند کعبه را مرکز پیغمبران و قبله نمازگزاران ساخته، کعبه شعبهای است از رضوان خدا و راهی است به آمرزش و غفران او، آن بر استواری کمال و بنیاد عظمت برجاست، خداوند آن را دو هزار سال پیش از دحو (کشش) زمین آفریده، بنابراین شایستهتر فردی که باید از آن فرمان برد و از آنچه ممنوع ساخته و بازداشته باز ایستاد همان کسی است که جانها و کالبدها را آفریده است.
⬅️ در این روایت تاریخ خلقت کعبه را دوهزار سال قبل از دحوالارض بیان شده است و این بیانگر دو مطلب است:
اول شرافت کعبه و دیگر آنکه خشکیهای زمین از زیر کعبه پدید آمده است و اولین خشکی زمین کعبه بوده که آن گسترش یافته و منشاء حیات کره خاکی شده است.
⬅️ روایتی دیگر از امام حسین(ع) و در جریان آمدن گروههایی از جنیان برای یاری امام اینگونه آمده است که گروهی از جنیان به محضر حضرت اباعبدالله(ع) آمده و عرض کردند: «ای مولای ما! ما از شیعیان و یاران تو هستیم، آنچه را بخواهی به ما فرمان بده، اگر در همین جا باشی و به ما دستور نابودی همه دشمنانت را بدهی، ما قبل از اینکه از اینجا حرکت کنی، آن را اجرا میکنیم.»
امام حسین(ع) برای آنها دعای خیر کرد، و به آنها فرمود: «آیا قرآن را که به جدّم رسول خدا(ص) نازل شده نخواندهاید که میفرماید: قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ.» (۵)
«اگر من در وطن خود بمانم این مردمِ واژگون شده به وسیله چه کسی آزمایش میگردند، و چگونه آنها امتحان میشوند و چه کسی در قبر من سکونت گزیند؟ با اینکه خداوند هنگام «دحو الارض» (کشیدهشدن و گستردگی زمین) آن قبر را برای من برگزیده است و آن قبر را و پناهگاه شیعیان و دوستان ما کرده است، خداوند اعمال و نمازهای آنها را بپذیرد و دعاهای آنها را اجابت کند و شیعیان ما در آنجا ساکن شوند، تا آنجا مایه ایمنی آنها در دنیا و آخرت، از عذاب باشد.»(۶)
در این روایت روز دحوالارض روزی نام گرفته که خداوند در آن روز، زمین کربلا و قبر امام حسین(ع) را انتخاب کرده و نگاهی ویژه به آن سرزمین داشته است.
📚 منبع
(۱) مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، اعمال ماه ذیقعده، ص ۲۴۹
(۲) همان، ص ۲۵۰
(۳) تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۱، ص ۵۶۸
(۴) کافی، شیخ کلینی، ج۴، ص۱۹۸
(۵) سوره آل عمران، آیه ۱۵۴
(۶) غمنامه کربلا، محمدی اشتهاردی، ص۹۲
اهمیت روز دحوالارض در کلام امیرالمؤمنین(ع)
از حضرت علی(ع) روایت است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد در روز بیست و پنجم ماه ذی القعده؛ روز دحوالارض بوده است.
هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد به پاداش عبادت صد ساله رسیده است؛ عبادت صد سالهای که روزهای آن را به روزه و شبهای آن را به عبادت گذرانیده است و هر جماعتی که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواستههای آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل میشود که نود و نه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت.»
📚 منبع
المراقبات، میرزاجواد ملکی تبریزی، ص ۱۸۶
پاداش روزه دحوالارض
حسن بن علی وشّا میگوید: من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی القعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم.
آنگاه آن حضرت فرمود: «امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شدهاند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.»
📚منبع
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۴۵۱
دحوالارض روز قیام حضرت مهدی(عج)
از حسن بن علی وَشّاء روایت شده که گفته: من کودک بودم که با پدرم در شب بیست و پنجم ماه ذوالقعده، در خدمت حضرت رضا(علیهالسلام) شام خوردیم، حضرت فرمود:
«امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسی متولّد شدهاند و زمین از زیر کعبه پهن شده، پس هرکه روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه روزه داشته باشد.»
در روایت دیگر است که فرمود: «در این روز حضرت قائم(عج) قیام خواهد کرد.»
📚منبع
اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص ۵۲۵
پاسداشت روز دحوالارض در کلام آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی
ایشان فرمودند: خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزیهای ما و نعمتهای پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزیها و نعمتهایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت زده خواهی شد.
و از این جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمتهای گوناگون، شکری بر خویشتن واجب میبیند، و چون به قلب خویش مراجعه میکند، میبیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمتها توانا نیست.
و چون بندهای نسبت به آن همه نعمتها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمتهای انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمتها سرافکنده خواهد دید.
📚منبع
المراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، ص۱۹۳
دحوالارض از کعبه شروع شد
امام رضا علیهالسلام:
«عِلَّةُ وَضعِ البَيتِ وَسَطَ الأَرضِ ؛ أنَّه المَوضِعُ الّذي مِن تَحتِهِ دُحيَتُ الأَرضُ ، وكُلُّ ريحٍ تَهُبُّ فِي الدُّنيا فإِنَّها تَخرُجُ مِن تَحتِ الرُّكنِ الشّاميِّ ، وهي أوَّلُ بُقعَةٍ وُضِعَت فِي الأَرضِ ؛ لِأَنَّها الوَسَطُ ، ليَكونَ الفَرضُ لِأَهلِ الشَّرقِ وَالغَربِ في ذلِكَ سَواءً.»
«علّت قرارگرفتن كعبه در وسط زمين، آن است كه دحو الارض (گسترش خشكى) از آن جا شروع شد و هر بادى كه در عالم مىوزد از زير ركن شامى بيرون مىآيد و آن نقطه، نخستين قطعهاى از خشكى است كه در زمين نهاده شد؛ زيرا آن جا وسط [كره زمين ] است تا فاصله مردم شرق و غرب با آن يكسان باشد.
📚منبع
عيون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۲ ، ص۸۸
دحوالارض، روز هبوط آدم
خَرَجَ عَلَينا أبو الحَسَنِ – يعني الرِّضا عليه السلام – في يومِ خَمسَةٍ وَ عِشرينَ مِن ذي القَعدَةِ ، فَقالَ : صوموا فإِنّي أصبَحتُ صائِماً. قُلنا: جُعِلنا فِداكَ أيُّ يومٍ هُوَ؟ فقالَ: يومٌ نُشِرَت فيهِ الرَّحمَةُ و دُحيَت فيهِ الأَرضُ ونُصِبَت فيهِ الكَعبَةُ وَ هَبَطَ فيهِ آدَمُ عليه السلام.
ابوالحسن، يعنى امام رضا عليهالسلام در روز بيست و پنجم ذیقعده به ميان ما آمد و فرمود: «[امروز را ] روزه بگيريد من هم روزه هستم». گفتيم: قربانت شويم! امروز چه روزى است؟ فرمود: «روزى است كه در آن، رحمت منتشر شد و زمين گسترش يافت (دحو الأرض) و كعبه برپا شد و آدم عليهالسلام [به زمين] هبوط كرد.»
📚منبع
الكافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص ۱۴۹