روایات مناجاتی/6
طلب حاجت
هارون بن خارجه از امام صادق(عليهالسّلام) روايت كردهاست كه فرمود: «گاهى اوقات بندهاى جهت طلب حاجت به درگاه خداوند عزيز و جليل مىرود و شروع به ثناى الهى و صلوات بر محمد و آل محمد مىكند تا جايى كه اصل حاجت خود را فراموش مىنمايد، در اينجا خداوند سبحان حاجتش را روا مىنمايد بدون اينكه او چيزى خواسته باشد.»
از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روايت شدهاست كه فرمودند: «كسى كه عبادت خداوند متعال او را از تقاضاى از آن ذات مقدس باز دارد، خداوند سبحان، بهترين چيزى كه به درخواستكنندگان مىدهد به او خواهد داد.»
از امام صادق(عليهالسّلام) روايت شدهاست كه فرمودند:
«خداوند متعال مىفرمايد: اگر كسى مرا در ميان جمع انسانها يادآورى كند، من در ميان جمع ملائكه او را ياد آورى مىنمايم.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
خدا را در تاریکهای شب بخوان
امام صادق عليهالسّلام از پدرش امام باقر عليهالسّلام نقل کردهاست كه فرمودند:
«از جمله چيزهايى كه خداوند متعال بر موسى بن عمران وحى كرد اين بود: دروغ مىگويد كسى كه گمان مىكند مرا دوست دارد، اما وقتى كه شب او را فرا گرفت مىخوابد.»
«اى فرزند عمران! چه خوب مىشد اگر مىديدى افرادى را كه در تاريكیها براى من به نماز مىايستند در حالىكه خود را در برابر چشمهايشان تمثل دادهام، با اينكه مقام من رفيع است، اما آنان به صورت شهود با من خطاب مىكنند و با اينكه من عزّت دارم اما آنان به صورت حضورى با من گفتگو مىنمايند.»
«اى فرزند عمران! به من از چشمانت اشك، از قلبت خشوع و از بدنت خضوع بده، آنگاه مرا در تاريكهاى شب بخوان تا مرا نزديك اجابت كننده بيابى.»
از على بن محمد نوفلى نقلاست كه گويد شنيدم آن حضرت مىفرمود:
«بندهاى براى نماز شب بر مىخيزد، ولى چرت او را به چپ و راست متمايل مىكند و چانهاش بر سينه مىافتد، در اين حال ذات اقدس الهى فرمان مىدهد كه درهاى آسمان گشوده شود، آنگاه به ملائكه مىگويد: نظر به بنده من كنيد كه در راه چيزى كه بر او واجبش نكردهام، چه مصيبت ها مىكشد؟»
«او از من سه اميد دارد: گناهش را ببخشم، توبهاش را تجديد كنم و روزىاش را زياد نمايم.
اى ملائكه من! شاهد باشيد كه من هر سه را به او دادم.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
پرهیز از محرمات، عبادت است
صافى از امام باقر عليهالسّلام روايت مىكند كه فرمود: «خداوند با موسى مناجات مىكرد و در ضمن مناجات به او گفت به قومت بگو هيچ عابدى مرا به مانند كسى كه از محرمات پرهيز مىكند عبادت نكرده است.» موسى گفت چه پاداشى به آنها دادى.
فرمود: «از اعمال مردم جستجو مىكنم ولى از اعمال آنها جستجو نخواهم كرد.»(۱)
عَنْ أَبِى بَصِيِرٍ عَنْ أَبِى عَبْدِالله عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله:
«طُوبَى لِعَبدٍ نُومَةٍ عَرَفَهُ اللهُ وَلَمْ يَعْرِفٌهُ النَّاسُ اٌولَئِكَ مَصَابيحُ الْهدَي وَيَنَابِيعُ الْعِلْمِ يَنْجَلي عَنْهُمُ كُلُّ فِتْنَةٍ مُظْْلِمَةٍ لَيْسُوا بِالْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ وَلَا بِالْجُفَاةِ الْمَراءِينَ.»
ابوبصير گوید:
از امام صادق عليهالسلام شنيدم كه مىفرمود: رسول خدا صلی الله علیه فرمودهاند: «خوشا به حال بنده گمنامی که خدا او را بشناسد و مردم او را نشناسند؛ آنها چراغهای هدایت و سرچشمههای دانش هستند؛ و به واسطه آنها هر فتنه تیر و تاری برطرف گردد؛ آنان نه فاشکننده و پردهبردار از اسرارند و نه ناسپاس، ریا کار و خود نما.»(۲)
📚منبع
(۱) ايمان و كفر، علامه مجلسى، ترجمه عزيز الله عطاردى، ج۲، ص۴۶
(۲) اصول کافی، شیخ کلینی، جلد۲، صفحه ۲۲۵
آمرزش بر مبنای گواهی دیگران
محمد بن خالد برقى به واسطهاى از امام صادق(عليهالسّلام) روايت كردهاست كه فرمودند:
«مرد عابدى در ميان بنىاسرائيل بود، خداوند متعال بر حضرت داود(عليهالسّلام) وحى فرستاد كه او رياكار است. پس از گذشت مدتى، آن مرد از دنيا رفت.
حضرت داود(عليهالسّلام) بر جنازهاش حاضر نشد، اما چهل نفر از بنىاسرائيل بر جسدش ايستاده و گفتند: خدايا! ما از او جز خير چيز ديگرى نمىدانيم، اما تو از ما داناترى و بهتر مىدانى، او را بيامرز.»
«بعد از غسلدادن چهل نفر ديگر ايستادند و گفتند: خدايا! ما از او جز خير چيز ديگر نمىدانيم اما تو از ما داناترى و بهتر مىدانى، او را بيامرز و پس از آنكه در قبر گذاشتهشد نيز، چهل نفر ديگر آمدند و گفتند: خدايا! ما از او جز خير چيز ديگر نمىدانيم، اما تو از ما داناترى و بهتر مىدانى او را بيامرز.»
در اينجا خداوند متعال بر داود(عليهالسّلام) وحى فرستاد كه چرا بر او نماز نگزاردى!
داود(عليهالسّلام) جواب داد: به خاطر اينكه خودت به من گفتى كه او رياكار است. وحى آمد كه: چون عدهاى به نيكوكارى او شهادت دادند، من شهادتشان را تجويز كردم و آنچه را كه من مىدانم و آنان نمىدانند، برايش آمرزيدم.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
امید به فضل خدا
قال الله تبارک و تعالی:
«عبدی أطِعنی حتی أَجعلَکَ مِثلی ، أنا حَیّ لا اَموت اَجعلک حیّا لا تَموت، أنا غنیّ لا أَفتقِر أَجعلک غنیّا لا تَفتَقِر، أنا مَهما أَشاءُ یَکون أَجعلکَ مَهما تَشاء یکون.»
«بندهام، از من اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همانطورى که من زنده هستم و نمىمیرم تو هم همیشه زنده باشى. همانطورى که من غنى هستم فقیر نمىشوم تو هم همیشه غنى باشى. همانطورى که من هر چه را اراده کنم مىشود تو را هم همین طور سازم.»(۱)
و روى الشيخ العارف رجب الحافظ البرسيّ قال: إنّ اللَّه تعالى قال لداود: «يا داود و عزّتي و جلالي لو أنّ أهل سماواتي و أرضي أملوني فأعطيت كلّ مؤمّل أمله و بقدر دنياكم سبعين ضعفا لم يكن ذاك إلّا كما يغمس أحدكم بإبرة في البحر و يرفعها، فكيف ينقص شيء أنا قيّمه؟»
شيخ عارف رجب حافظ برسى گفته خداوند به داود عليهالسلام فرمود: «اى داود! قسم به عزت و جلالم، اگر همه اهل آسمان و زمين به من اميدوار باشند و از من بخواهند، من خواستههاى هر كدام از آنها را برآورده مىكنم. اگر چه آن خواستهها به اندازه هفتاد برابر دنياى شما باشد و انجام اين كار براى من مانند ايناست كه اگر هر كدام از شما سوزنى را به دريا فرو ببريد و آن را بيرون بياوريد. آيا آن كار چيزى را از آب كم مىكند؟!»(۲)
«مَن تَقَرَّبَ إلَیَّ شِبرا” تَقَرَّبـتُ إلَیهِ ذِرَاعا” وَ مَن تَقَرَّبَ إلَیَّ ذِرَاعا” تَقَرَّبتُ إِلَبهِ بَاعا” وَ من أَتَانِی مَشیا” أَتَیتُهُ هَروَلَهً.»
«هر کسی یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع (از آرنج تا نوک انگشتان برابر با سه وجب) به او نزدیک میشوم و هر کس یک ذراع به من نزدیک شود، من یک باع (به اندازه گشودن دو دست) به او نزدیک میشوم و هر کس آهسته (و معمول) به سوی من آید، من با هروله (حالتی بین دویدن و راه رفتن) به سوی او میآیم.»(۳)
📚منبع
(۱) این حدیث قدسی با همین عبارت در کتاب «الجواهر السنیة الحر العاملی»، که کلیات حدیث قدسى است در ص۳۶۱ وارد شده است.
البته این حدیث با عبارتهای دیگری نیز در سایر کتابهای حدیثی مانند بحارالانوار، وسائلالشیعه هم وارد شدهاست.
(۲) الجواهر السنية فی الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، شیخ حر عاملی، ص ۱۹۵
(۳) مستدرک الوسائل، حسین بن محمد نوری مازندرانی، ج۵، ص ۲۹۸
خدا به نفع بنده داناتر است
قال و في زبور داود: «يا ابن آدم، تسألني فأمنعك لعلمي بما ينفعك، ثمّ تلحّ عليّ بالمسألة فاعطيك ما سألت فتستعين به على معصيتي، فأهمّ بهتك سترك فتدعوني فأستر عليك، فكم من جميل أصنع معك، و كم من قبيح تصنع معي؟! يوشك أن أغضب عليك غضبة لا أرضى بعدها أبدا.»
در زبور داود آمده كه: «اى فرزند آدم! تو از من چيزى را مىخواهى ولى من به نفع تو داناترم و آن را به تو نمىدهم. ولى بعد اصرار مىكنى و من به تو مىدهم و تو بوسيله همان درباره من مرتكب گناه مىشوى.»
تو خود سعى در رسوا كردن خودت دارى ولى از من مىخواهى كه عيوب تو را بپوشانم. من چقدر به تو نيكى مىكنم و تو در مقابل، چقدر بدى مىكنى. نزديك است كه چنان به تو خشم بگيرم كه بعدا هرگز از تو راضى نگردم.»
📚منبع
الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، شیخ حر عاملی، ص ۱۸۰
خلوتکردن با خدا
و قال: حدّثنا أبي قال: حدّثنا سعد بن عبد اللَّه قال: حدّثنا محمّد بن الحسين ابن أبي الخطّاب عن محمّد بن سنان عن المفضّل بن عمر عن الصادق عليه السلام قال:
كان فيما ناجى اللَّه به موسى عليه السلام أن قال: يا ابن عمران كذب من زعم أنّه يحبّني فإذا جنّه اللّيل نام عنّي، أليس كلّ محبّ يحبّ خلوة حبيبه؟ ها أنا ذا يا ابن عمران، مطّلع على أحبّائي إذا جنّهم اللّيل حوّلت أبصارهم في قلوبهم و مثلت عقوبتي بين أعينهم يخاطبوني عن المشاهدة و يكلّموني عن الحضور يا ابن عمران، هب لي من قلبك الخشوع، و من بدنك الخضوع، و من عينيك الدموع، و ادعني في ظلم اللّيل، فإنّك تجدني قريبا مجيبا.
شيخ صدوق از پدرش از سعد بن عبد اللَّه از محمد بن حسين بن ابو الخطاب از محمد بن سنان از مفضل بن عمر از حضرت صادق عليهالسلام نقلكرده كه حضرت فرمود: هنگامىكه حضرت موسى با خداوند مناجات مىكرد، خداوند فرمود: «اى فرزند عمران! دروغ مىگويد كسى كه خيال مىكند مرا دوست دارد وقتى كه شب شد مىخوابد.»
«زيرا نبايد هر دوست دارى خلوت كردن با حبيب را هم دوست بدارد؟!
اى فرزند عمران! من از وضع دوستدارانم آگاهم كه وقتى شب تاريك مىشود، چشمان آنها در قلبشان جا مىگيرد و عذاب من در جلو چشمانشان مجسم مىشود. مرا مانند اين كه مىبيند مورد خطاب قرار مىدهند و با من مثل اين كه مرا در آنجا حاضر مىبيند حرف مىزنند.»
«اى فرزند عمران! قلبت را براى من خاشع كن و با اعضاى بدنت به من خضوع نما و از چشمانت اشك بريز و مرا در تاريكیهاى شب بخوان. زيرا در آن صورت تو مرا به خود نزديك مىيابى كه دعاهايت را اجابت مىكنم.»
📚منبع
الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، شیخ حر عاملی، ص ۱۱۶
تقرب به خدا
و عنه عن أبيه عن ابن أبي عمير عن رجل من أصحابه قال: أبو عبد اللَّه عليه السلام: أوحى اللَّه عزّ و جلّ إلى موسى عليه السلام: إنّ عبادي لم يتقرّبوا بشىء أحبّ إليّ من ثلاث خصال قال: يا ربّ و ما هنّ.
قال: يا موسى! الزهد في الدنيا و الورع عن معاصيّ و البكاء من خشيتي
قال موسى! يا ربّ ما لمن صنع ذا؟ فأوحى اللَّه عزّ و جلّ إليه: يا موسى! أمّا الزاهدون في الدنيا ففي الجنّة و أمّا البكّاؤون من خشيتي ففي الرفيع الأعلى لا يشاركهم فيه أحد و أمّا الورعون عن معاصيّ فإنّي افتّش الناس و لا افتّشهم.
و از على بن ابراهيم از پدرش از ابن ابو عمير از قول مردى از اصحاب ايشان از ابو عبداللَّه عليهالسلام نقل كرده كه حضرت فرموده: خداوند متعال به موسى وحى فرمود: «اى موسى! بندگان من بوسيله سه خصلت كه محبوب من هستند به من تقرب پيدا مىكنند.» موسى عرض كرد: خداوندا! آن سه خصلت كدامند؟
خداوند فرمود: «اى موسى! پارسايى در مورد دنيا (يعنى فريفته دنيا نشود)، خوددارى از گناه كردن به من و گريه كردن از خوف و خشيت من.»
موسى عرض كرد: «خداوندا! بندهاى كه اين سه كار را انجام دهد پاداشش چيست؟»
خداوند پاسخ داد: «اى موسى! پاداش زاهدان در دنيا بهشت مىباشد و پاداش كسانى كه از ترس من گريه مىکنند، آن است كه جاى آنها در ملكوت بسيار اعلا مىباشد (كه بالاترين درجات بهشت است) كه هيچ كس از بندگان من به آن مقام نمىرسند. اما پاداش خوددارى از ارتكاب گناه آن است كه من در روز قيامت از مردم حساب مىكشم ولى از اين اشخاص حساب نمىكشم.»
📚منبع
الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، شیخ حر عاملی، ص ۸۷
هر کس خدا را دوست دارد، دوست خداست
و في كتاب مسكّن الفؤاد: إنّ في أخبار داود عليه السلام: يا داود! أبلغ أهل أرضي أنّي حبيب من أحبّني و جليس من جالسني و مؤنس لمن أنس بذكري و صاحب لمن صاحبني و مختار لمن اختارني و مطيع لمن أطاعني.
ما أحبّني أحد من خلقي عرفت ذلك من قلبه إلّا أحببته حبّا لا يتقدّمه أحد من خلقي، من طلبني بالحقّ وجدني و من طلب غيري لم يجدني. فارفضوا يا أهل الأرض ما أنتم عليه من غرورها و هلمّوا إلى كرامتي و مصاحبتي و مجالستي و مؤانستي و آنسوا بي اؤانسكم و اسارع إلى محبّتكم.
شهيد ثانى در كتاب مسكّن الفؤاد خود در باره اخبار داود آوردهاست كه خداوند فرمود: «اى داود! به مردم زمين از قول من بگو: هر كس مرا دوست بدارد، دوست من است و من همنشين كسى هستم كه با من مجالست كند (نشست و برخاستش با من باشد) و مونس كسى هستم كه با من هم صحبت شود. كسى را برمىگزينم كه مرا اختيار كند.»
«مطيع كسى هستم كه به من اطاعت كند (يعنى هر خواهش او را انجام مىدهم). هر بندهاى كه مرا دوست بدارد و من از قلب او اين محبت را ببينم، چنان او را دوست مىدارم كه كسى بر وى سبقت نگرفته باشد و هر كس حقيقتا مرا طلب كند مرا مىيابد و هر كس غير از من را طلب كند هرگز مرا نمىيابد.»
«پس اى مردم روى زمين! غرورهاى خود را از خود دور كنيد و به سوى كرامت و مصاحبت من بياييد. با من مجالست كنيد و انس بگيريد تا من هم با شما مانوس شوم و به محبت شما پيشدستى كنم.»
📚منبع
الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، شیخ حر عاملی، ص ۱۹۵