فضائل امام رضا(ع)/1
جود و بخشش امام رضا(ع)
مردی به حضور امام رسید و عرض کرد: من از دوستان شما خاندان هستم، هم اکنون از سفر مکه باز میگردم و پولم را گم کردهام. در صورتیکه شما کمکی به من بفرمایید پس از بازگشت به وطنم آن مبلغ را از جانب شما صدقه خواهمداد.
امام(ع) به اندرون رفت و پس از لحظاتی بازگشت و از بالای در، بدون آنکه در را بگشاید مبلغ دویست دینار به او داد و فرمود: «این مبلغ را بگیر و برای خود مبارک بدان و از طرف من هم صدقه مده و فورا بیرون رو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا.»
پس از آنکه سائل بیرون رفت، یکی از حاضران که از سخنان و رفتار امام(ع) به شگفت آمده بود پرسید: با آنکه مبلغ زیادی به وی دادید چرا خودتان را به او نشان ندادید؟ فرمود:
«برای آنکه نمیخواستم ذلت سؤال را در چهرۀ او مشاهده کنم؛ مگر نشنیدهای که پیغمبر(ص) فرمود: کسی که پنهانی انفاق کند معادل با آن است که هفتاد حج انجام داده باشد.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۹، ص۱۰۱
تواضع و فروتنی امام رضا(ع)
کلینی از مردی بلخی روایت کردهاست: من در سفر خراسان همراه امام(ع) بودم، روزی هنگامیکه سفره گسترده شد، امام(ع) از همه خدمتکاران خواست تا در کنار او بر سر سفره بنشینند. عرض کردم، فدایت شوم، بهتر بود سفره آنان را جدا میکردی؟ فرمود: «ساکت باش! همانا پروردگار و پدر و مادر همه ما یکیاست و پاداش هم به اعمال است.»(۱)
روزی امام(ع) در حمام پس از تقاضای فردی که آن حضرت را نمیشناخت، تن او را کیسه کشید. هنگامیکه دیگران امام(ع) را به او معرفی کردند، شرمنده شد و به عذرخواهی از آن حضرت پرداخت. امام(ع) در حالی که او را کیسه میکشید، دلداریاش داد و فرمود: «عیبی ندارد.»(۲)
📚 منبع
(۱) کافی، شیخ کلینی، ج ۸، ص۲۳۰
(۲) مناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۶۲
ثواب زیارت امام رضا(ع) در بیان امام جواد(ع)
حمدان نقل میکند که بر امام جواد علیهالسلام وارد شدم و عرض کردم: کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شدهاست؟
ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر.»
«هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آیندهاش بخشیده میشود.»
حمدان میگوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیدهام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل میکنم.
از امام علیهالسلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق.»
«هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده میشود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب میشود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند.»
همچنین علی بن مهزیار نقل میکند که خدمت امام جواد علیهالسلام عرض کردم:
ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام؛ برای کسی که قبر امام رضا علیهالسلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شدهاست؟ امام فرمودند: «الجنة والله؛ قسم به خدا! پاداش او بهشت است.»
📚منبع
کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، ص۳۰۴
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۹، ص ۴۰
فضیلت زیارت امام رضا(ع) در بیان امام صادق(ع)
شیخ صدوق از حمزة بن حمران نقل کردهاست که:
حضرت صادق علیهالسلام فرمود: «نوهی من در سرزمین خراسان در شهری به نام طوس کشته میشود.
هر که او را زیارت کند در حالی که معرفت به مقام او دارد با دستان خودم در روز قیامت او را گرفته و به بهشت خواهمبرد حتی اگر گرفتار گناهان کبیره باشد.»
راوی میگوید گفتم: فدایت شوم معرفت داشتن به حق او یعنی چه؟ فرمودند: «بداند که او امام واجب الاطاعه و شهید است. هر که او را با این معرفت زیارت کند خداوند به او پاداش ۷۰ هزار شهید همانند شهیدانی که در رکاب پیامبر به حقیقت شهید شدهاند خواهد داد.»
📚منبع
مقتل معصومین، جمعی از محققین، ج٣، ص٣۶٢
فضیلت زیارت امام رضا(ع) در بیان خود حضرت
از حضرت رضا(ع) شنیدم که فرمودند: «هر کس از دوستانم مرا زیارت کند در حالی که حقم را بشناسد، روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد.»
در روایتی دیگر، حسن بن فضال از آن حضرت این گونه نقل کردهاست:
«من مسموم و کشته و در غربت دفن خواهمشد و این مطلب را از طریق پدرم، به نقل از پدرش و اجدادش، از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میدانم.
آگاه باشید هر کس مرا با غربت و دوری سرایم زیارت کند، من و پدرانم روز قیامت شفیعان او خواهیمبود و کسی که ما شفیع او باشیم، اگر چه به اندازه جن و انس گناه داشتهباشد، گناهان او بخشیده خواهدشد»
📚منبع
من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۸۳
امالی، شیخ صدوق، ص۱۱۹
عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۳
حرم امام رضا(ع) قطعهای از بهشت
قالَ الإمام الجواد(عليهالسلام):
«إنَّ بَيْنَ جَبَلَي طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار.»
امام جواد (عليهالسلام) فرمودند:
«همانا بين دو سمت شهر طوس قطعهای میباشد كه از بهشت گرفته شدهاست، هر كه داخل آن شود ـ و با معرفت زيارت كند ـ ، روز قيامت از آتش در امان خواهدبود.»
📚منبع
عيون اخبارالرّضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۵۶
کمک امام رضا(ع) به زائران در راه مانده
محدث نوری رضوان الله عليه نقل میكند:
يكی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليهالسلام گفت: در شبی كه نوبت خدمت من بود، در رواقی كه به دارالحفاظ معروف است خوابيدهبودم.
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد. خود حضرت امام رضا عليهالسلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند: «برخيز و بگو مشعلی فروزان بالای گلدسته ببرند، زيرا جماعتی از اعراب بحرين به زيارت من میآيند و اكنون در اطراف طرق (هشت كيلومتری مشهد) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند، برو به ميرزا شاه نقی متولی بگو مشعلها را روشن كند و با گروهی از خادمان جهت نجات و راهنمايی آنان حركت كنند.»
آن خادم میگويد: از خواب پريدم و فوری از جا برخاستم و مسئول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم، او نيز با شگفتی برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالی كه برف به شدت میباريد. مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلی روی گلدسته روشنكرد، آنگاه با عدهای از خدام حرم به خانهی متولی رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهی مشعلدار به طرف طرق حركتكرديم نزديك طرق به زوار رسيديم.
آنان در هوای سرد و برفی ميان بيابان، گویی منتظر ما بودند از چگونگی حالشان جويا شديم گفتند: ما به قصد زيارت حضرت رضا عليهالسلام از بحرين بيرون آمديم، امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نمیتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پای ما از كار افتاد و خود را آمادهی مرگ نموديم.
از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم. فرشهايمان را روی خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليهالسلام متوسل شديم.
در ميان مسافران مردی صالح و اهل علم بود. همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليهالسلام را در خواب زيارت نمود كه به او فرمود:
«برخيز! كه دستور دادهام چراغها را بالای منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد.» همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم.
📚 منبع
دارالسلام، عراقی میثمی، ج۱، ص ۲۶۷
صله امام رضا(ع) به يك شاعر با اخلاص
مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحبالزمانی از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليهمالسلام بود، او سالها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائری بنيانگذار حوزه علميه قم، دقايقی چند روضه میخواند و آنگاه آيت الله حائری درس خويش را آغاز میكرد.
او داستانی شنيدنی دارد كه از حضرت رضا عليهالسلام برای مدح خويش صله دريافت داشته است! خود نقل میكرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزيدم. پولم تمام شد و كسی را هم برای رفع مشكل خويش نمیشناختم. از اين رو قصيدهای در مدح حضرت رضا عليهالسلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را برای توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم.
با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليهالسلام نروم و آن را برای وی نخوانم؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهی خود را خطاب به روح بلند و ملكوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله كردم.
ناگاه ديدم دستی با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده تومانی در دستم نهاد. بیدرنگ گفتم: سرورم! اين كماست ده تومانی ديگر داد، باز هم گفتم: كماست تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهای خود را كه میپوشيدم ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلی تهرانی جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود: شيخ ابراهيم! گفتم: بفرماييد آقا!
گفت: خوب برای آقا حضرت رضا عليهالسلام مدح میگويی و صله میگيری. صله را به من بده، بیمعطلی پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازای آن به من داد و رفت. وقتی گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعنی يكصد و چهل تومان.
📚 منبع
کرامات الصالحین، شریف رازی، ص ۲۱۶
عنایت امام رضا(ع) به سلمانی
در مدت توقف حضرت رضا علیهالسلام در شهر نیشابور، روزی امام وارد حمام شد. سلمانی برای تراشیدن سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و شروع به کار کرد. در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نمود و سنگ به طلا تبدیل شد .
سلمانی گفت: یابن رسول الله! من از شما طلا نمیخواهم تقاضای دیگری دارم.
فرمود: «آنچه میل داری بخواه.»
عرض کرد: در آن وقتی که ملکالموت برای قبض روح من حاضر شود فراموشم نفرمایی.
امام فرمود: «طلا را بردار قول میدهم که هنگام مردن هم تو را فراموش نکنم.»
روزی حضرت در مجلس مأمون خلیفه عباسی بود در حالی که کلیه وزرا و رجال مملکت، اطراف او بودند، یکباره صدای حضرت را شنیدند که فرمود: «لبیک» و امام را ندیدند؛ به فاصله مدتی کم دیدند که حضرت روی مسند نشسته است.
مأمون عرض کرد: یابن رسول الله کجا تشریف بردید؟ فرمود:
«در راه که میآمدم مرد سلمانی در شهر نیشابور از من خواست که هنگام مرگ، کنار او حاضر شوم، من هم به او قول دادم. اکنون در این مجلس صدای او را شنیدم که در حال احتضار بود و مرا میطلبید. به وعده خود وفا کردم، کنار بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت نمودم.»
📚منبع
همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱۵
زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۷۳