فضائل امام صادق(ع)/1

فضائل امام صادق(ع)/1

 

ویژگی‌های اخلاقی امام صادق(ع)

در منابع روایی در زمینه ویژگی‌های اخلاقی امام صادق(ع) گزارش‌هایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده‌است.
محمد بن طلحه امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده‌است.(۱)

 

مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته‌است: در مدتی‌که پیش امام صادق(ع) می‌رفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزه‌داری و ذکرگفتن دیده است.(۲)

 

به گزارش بحار الانوار امام در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاس‌گزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم می‌ارزید، به وی بخشید.(۳) روایت‌هایی نیز از انفاق‌های پنهانی امام صادق(ع) در دست است.

 

به نوشته کتاب کافی، او شب‌ها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه می‌ریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر می‌برد و میان آنها تقسیم می‌کرد.(۴)

 

ابوجعفر خثعمی نقل کرده‌است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنی‌هاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده‌است. به گفته خثعمی هنگامی‌که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و گفت: او همیشه برایش پول می‌فرستد؛ اما امام صادق(ع) با وجود ثروتش چیزی به او نمی‌دهد.(۵)

 

📚منبع
(۱) کشف الغمه، اربلی، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص ۶۹۱
(۲) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص۱۶
(۳) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۷، ص۶۱
(۴) کافی، شیخ کلینی، ج۴، ص۸
(۵) مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج‏۴، ص۲۷۳

 

 

نظر علمای اهل سنت در مورد امام صادق(ع)

👈امام مذهب مالكیه مى‌گوید: چشم من افضل از جعفر بن محمد در زهد و فضل و ورع و عبادت ندیده‌است.(۱)

👈همچنین مى‌گوید: چشمى ندیده و گوشى نشنیده و به قلب بشرى خطور نكرده‌است افضل از جعفر صادق از جهت فضل و علم و عبادت و ورع. (۲)

 

👈ابن طلحه شافعى در وصف آن حضرت مى‌گوید: او از بزرگان و سادات اهل‌بیت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) است، داراى علوم فراوان، عبادت زیاد، زهد آشكار و تلاوت بسیار است. او كسى است كه معانى قرآن كریم را تتبّع مى‌كند و جواهر دریاى كتاب خداوند را استخراج و عجائب آن را استنتاج مى‌نماید و اوقاتش را بر انواع عبادات قسمت مى‌كند.

دیدن او بیننده را متذكر آخرت می‌نماید و شنیدن كلامش موجب زهد در دنیا مى‌شود. اقتدا به هدایتش پیروانش را اهل بهشت مى‌كند، نور سیماى او شهادت مى‌دهد كه از سلاله نبوّت است و طهارت افعال او آشكار مى‌كند كه از ذریه رسالت است. جماعتى از اعیان و اعلامِ ائمه، از او استفاده علم و نقل حدیث نمودند.

مناقب و صفات او بیش از آن است كه به شماره آید و در انواع آن فضایل و مناقب فهم هر انسانِ بصیرِ بیدار حیران و سرگردان است، علومى كه فهم‌ها از احاطه به آنها قاصر است به او اضافه پیدا مى‌كند و از او روایت مى‌شود و این از كثرت علومى است كه از تقواى او بر قلب او افاضه شده است.(۳)

 

👈حسن بن زیاد گفت: شنیدم كه ابوحنیفه (امام مذهب حنفیه) در پاسخ به این سؤال كه فقیه‌ترین كسى كه دیده‌اى كیست؟ گفت: جعفر بن محمد. منصور فرستاد نزد من و گفت: یا اباحنیفه، مردم مفتون جعفر بن محمد شده‌اند، مسائل مشكلى مهیا كن . پس چهل مسئله آماده كردم و وارد شدم بر منصور و جعفر در طرف راست منصور نشسته بود.

هیبت او آن چنان مرا گرفت كه هیبت منصور مرا نگرفت. به من اشاره كرد پس نشستم. منصور رو به او كرد و گفت: یا ابا عبدالله این ابوحنیفه است، فرمود: «او را مى شناسم.» بعد منصور رو به من كرد و گفت: یا ابا حنیفه مسائل خود را از ابى عبدالله بپرس، شروع كردم به پرسیدن مسائل، هر مسئله‌اى كه پرسیدم جواب داد و می‌فرمود: «شما چنان مى‌گویید و اهل مدینه چنان مى‌گویند و ما این چنین.»

تا چهل مسئله تمام شد و هیچ یك را فروگذار نكرد. پس ابوحنیفه گفت: آیا این طور نیست كه اعلم مردم كسى‌است كه علم به اختلاف مردم داشته باشد؟!(۴)

👈ابن قتیبه مى‌گوید: كتاب جفر جلدى است كه امام جعفر بن محمد الصادق نوشته‌است و در آن كتاب تمام آنچه به علم او تا روز قیامت حاجت است، موجود است.(۵)

👈شبنلجى شافعى مى‌گوید: مناقب آن حضرت فوق آن است كه اهل حساب آنها را شماره كنند و در انواع آن مناقب فهمِ نویسنده حیران است.(۶)

 

📚منبع
(۱) مناقب آل أبى طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۷۵
(۲) مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۴۸
(۳) مطالب السئول، طلحه شافعی، ص ۸۱
(۴) مناقب آل أبى طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۵۵؛ تهذيب الكمال، مِزّی، ج ۵، ص ۷۹
(۵) حياة الحيوان، دمیری، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تأويل مختلف الحديث، ابن قتیبه دینوری، ص ۶۸
(۶) نورالأبصار، شبلنجی شافعی، ص ۱۶۰

 

 

امام صادق(ع) و زهد و ترس از خدا

عبدالحلیم جندی از عالمان معاصر اهل سنت از مالک بن انس روایت می‌‏کند:

یک سال با او حج به جا آوردم. وقتی سوار بر مرکب، برای احرام مهیا شد، هرچند خواست لبیک بگوید، صدا در گلویش قطع شد و نزدیک بود از مرکب به زیر افتد. عرض کردم: ای پسر رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏ آله (در احرام) ناگزیر نخست باید لبیک بگویی. فرمود: «چگونه لبیک بگویم، می‏ترسم خدای عزوجل بفرماید»:

«لا لَبَّیْکَ وَ لا سَعْدَیْکَ.»

پیوسته در طاعت خدا بود و عزت را در عبادت و طاعت خدای می‏‌جست. همواره این دعا را بر لب داشت که:

«اَللَّهُمَّ اَعِزَّنِی بِطاعَتِکَ.»

«خدایا! مرا به طاعت خود عزیز گردان.»

همچنین به دیگران می ‏فرمود: «هیچ زاد و توشه‌ای برتر از تقوا نیست و چیزی نیکوکارتر از سکوت و کم‏ حرفی نیست.»

 

📚منبع
تهذیب الکمال، جمال الدین یوسف مِزّی، ج ۵، ص ۹۰

 

 

آراستگی ظاهری امام صادق(ع)

حضرت ظاهری آراسته داشت. قامتش نه کوتاه بود و نه بلند؛ چهره‏‌ای داشت که بسان ماه می‌درخشید. پوست او لطیف بود و موهایی مجعد و مشکین و پیشانی بلندی داشت. او لباس‏‌هایی را که مورد رضای جدش بود می‌‏پوشید که پیامبر فرموده بود:

«بدون اسراف و تکبر بخورید و بیاشامید و بپوشید.»

نقل شده‌است روزی سفیان ثوری، حضرت را دید که قبایی آراسته و زیبا پوشیده‌است. سفیان ثوری می‏‌گوید: با تعجب به حضرت می‏‌نگریستم. پس حضرت فرمود: «ای ثوری! چه شده که چنین با تعجب نگاه می‏‌کنی؟ آیا از آنچه می‏‌بینی تعجب می‌‏کنی؟» گفتم: ای فرزند رسول خدا! این لباس، لباس شما و پدرانت نیست.

پس حضرت فرمود: «ای ثوری! آن زمان، زمان فقر و نداری امت بود و آنان به اقتضای زمانشان لباس می‌پوشیدند ولی این زمان، زمان نعمت است و نعمت به سوی امت روی آورده است.»
سپس حضرت قبای رویین را کنار زد و قبای پشمی خشنی را که زیر لباس‌‏هایش پوشیده بود نشان داد و فرمود:

«ما این لباس خشن را برای خدا پوشیده‏‌ایم و لباس رویین و آراسته را برای شما. پس هر آنچه برای خدا باشد، پوشیده می‏‌داریم و آنچه برای شما باشد آشکارش می‏‌کنیم.»

 

📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۰، ص ۳۳۶

 

 

انفاق و احسان امام صادق(ع)

مرد تهیدستی از امام صادق علیه‌السلام کمک خواست. حضرت، به غلام خود فرمود: «چه قدر پول نزد تو موجود است؟»
عرض کرد: چهار صد درهم
فرمود: «این پول را به این مرد بده.» غلام، مجموع چهارصد درهم را به مرد فقیر داد. او پول را گرفت و تشکّر کرد و رفت. امام به غلام خود فرمود: «او را برگردان.»

غلام عرض کرد: شما عطاى خود را کردى، دیگر براى چه برگردد؟
فرمود: رسول خدا صلی‌الله‌علیه ‌و آله فرمود: «بهترین صدقه، آن است که فقیر بى‌نیاز شود و ما او را بی‌نیاز نکردیم.» آن گاه، انگشتر خود را به مرد فقیر داد و فرمود: «ارزش این انگشتر، ده هزار درهم است. هرگاه محتاج شدى، آن را بفروش و در زندگى صرف کن.»

 

📚منبع
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص ۶۱

 

 

انصاف و نوع دوستی امام صادق(ع)

معتب گفته‌است: امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: «اجناس در مدینه گران شده‌است. ما چه قدر طعام داریم؟» عرض کردم: به اندازه خوراک چند ماه.
فرمود:«آنها را به بازار ببر و بفروش.» عرض کردم: در مدینه، اجناس مورد نیاز کمیاب است.
فرمود: «ببر بفروش و براى ما هم همانند مردم روز به روز خریدارى کن.»

و فرمود: «غذاى خانواده من از جو و گندم باشد. خدا مى‌‏داند که من مى‌‏توانم غذاى خانواده‌‏ام را از گندم خالص تهیّه کنم، ولى دوست دارم خداى متعال شاهد باشد که من در معیشت خود و خانواده‌‏ام، اقتصاد و اعتدال را رعایت مى‏‌کنم.»

 

📚منبع
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص ۵۹

 

 

امام صادق(ع) و صبر بر مصیبت

قتیبه گفته است: خدمت حضرت صادق علیه‌السلام رسیدم تا از فرزند بیمارش عیادت کنم. امام را دَرِ منزل دیدم که به شدّت محزون است. احوال فرزندش را پرسیدم. فرمود: «والله! در همان حال بیمارى است.»

بعد از ساعتی، داخل منزل شد و طولی نکشید که برگشت. چهره‌اش افروخته و حزنش برطرف شده بود. تصوّر کردیم فرزندش بهبود یافته‌است. از احوال کودک جویا شدیم. فرمود: «از دنیا رفت.»
عرض کردم: در زمانى که فرزندت زنده بود، محزون بودى، ولى اکنون که از دنیا رفته، حزن شما برطرف شده‌است! چه گونه است؟ فرمود: «سیره ما اهل‌بیت، چنین است که قبل از وقوع مصیبت، محزون هستیم، ولى بعد از وقوع آن مصیبت، به امر خدا راضى و تسلیم مى‌‏شویم.»

 

📚منبع
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص ۴۹

 

 

دوری امام صادق(ع) از دوست ناسزاگو

امام صادق(ع) دوستی داشت که همواره ملازم آن حضرت بود، روزی آن دوست، همراه امام صادق(ع) در بازار کفاش‌ها عبور می‌کرد و پشت سرش، غلامی از اهل سند (یکی از ایالت‌های هند آن روز) می‌آمد. ناگاه آن دوست به عقب نگاه کرد و غلام را ندید. تا سه بار به پشت سر نگاه کرد و غلام را ندید، بار چهارم وقتی که او را دید به او گفت: ای زنا زاده! کجا بودی؟

امام صادق(ع) (وقتی که این بد زبانی را از دوست خود دید، بر اثر ناراحتی) دست خود را بلند کرد و بر پیشانی خود زد و به دوست خود فرمود: «سبحان الله تقذف امه، قد کنت اری ان لک ورعا، فاذا لیس لک ورع؛ عجبا! به مادرش نسبت ناروا می‌دهی؟ من خیال می‌کردم تو آدم عفیف و پرهیزکاری هستی، اکنون می‌بینم چنین نیست.»

دوست امام صادق(ع) عرض کرد: مادر این غلام از اهالی سند (هند) و مشرک است. (بنابراین عقد اسلامی ندارد، پس فرزند آن‌ها زنازاده است)
آنگاه امام(ع) به دوست خود رو کرد و گفت: «تنحَّ عَنِّی: از من دور شو!»

روایت کنند می‌گوید: دیگر آن دوست امام را ندیدم که همراه امام صادق(ع) راه برود، تا آن‌گاه که مرگ بین آن‌ها جدایی افکند.

 

📚منبع
وسائل الشّیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۱، ص ۳۳۱

 

Template Design:Dima Group